عشق دروغین ( p2)

آنچه گذشت ( باصدای بلند شروع به خواندن پیام کردم ) : سرکار خانم ***** شما در تست قبول شده اید . برای به دست آوردن اطلاعات پیش تر به کمپانی مراجعه فرمایید .

واییییییییییی خدا قند تو دلم داشت آب می شد . از خوشحالی داشت گریم می گرفت. یعنی واقعا من شانسی برای این عشق داشتم! باز هم داشتم بلند بلند فکر می کردم و سایه هم همه چیزا‌ شنید . سایه: واااااای دختر معلومه که داری شانس خیلی زیادی هم داری راستی جونگ کوک امشب لایو داره . من : چی! واقعا؟ از هیجان داشتم می مردم اما زود خودما جماجور کردم ، لباس پوشیدم و به سمت کمپانی راه افتادیم . من : سلام من ***** هستم . رئیس بخش : سلام من هم رئیس بخش هستم شما میتونید از فردا برای بخش من کار آموزی کنیدبا هیجان پرسیدم : میشه اسم بخش را بگید ؟

رئیس بخش: این بخش مخصوص خواننده های ما هست به خاطر صدای خوبی که دارید شما به این بخش منتقل شده اید و باید دوره ی کار آموزی بگذرانید خیلی از خواننده های ما همینطوری شروع به کار کردند . یهو صدای فردی به گوشم رسید . آن فرد به سمت ما آمد و گفت : آقای رئیس پارمیدا دیگه نمیاد. رئیس بخش: چی ؟ آن دختر : بله رسما استعفا داد الان یک عضو برای گروه کم داریم . من : من میتونم جای اونا بگیرم .

آن دختر : واقعا ؟ خیلی خوشحالم کردی پس با من بیا رئیس بخش : واقعا ایده ی خوبیه تازه ایشون صدای خیلی خوبی هم دارن و میتونید روی ایشون حساب کنید . آن دختر : راستی من نادیا هستم شما چی ؟ من : من هم ***** هستم از آشنایی باهاتون خوشبختم یعنی من جدی جدی عضو یه گروه شده بودم خداااااااا من الان دیگه خواننده بودم و شانس بیشتری برای دیدن جونگ کوک داشتم .

نادیا خودش یه دختر لاغر قد بلند و خوشگلی بود . لیسا هم دختره خوشگلی بود . ما یه گروه سه نفره ایم اسم گروهمون هم LND هست . زود با بچه ها صمیمی شدیم . اما دلم پیش جونگ کوک بود امروز حتی یه پیام هم بهم نداده بود . بعد از اون روز اون همیشه بهم پیامک می داد ( ماجرای آشنایی ***** و جونگ کوک در قسمت بعد قرار می گیرد ) توضیح این قسمت : معنی LND : L لیسا......Nنادیا ..... Dدایان ( از این به بعد اسم ***** دایان است .

اون انگشت بی صاحابا‌ بزن رو اون لایک 😐🗡 مگه نه خرخرتا‌ میجو‌ ام 🥲 دیگه خود دانی 😁🙃