جای مرگ مینویسمش😐
وقتی۲۴ سالم بود عا*شق یک پسر شدم. با موهای طلایی و چشمای سبز رنگ .واقعا دوستش داشتم ولی اون نمیدونست که دوستش دارم بعد چند ماه تونستم حسم نصبت بهش رو بگم . اون هم عا*شقم شده بود . یه شب بهم پیام داد که بیام لب رود خونه . لباسم رو پوشیدم و بدون اینکه به مادر ، پدرم ،خواهر و برادرم چیزی بگم از خونه بیرون رفتم
لب رودخونه منتظرش شدم .نیومد .بیشتر منتظرش شدم نیمد. ساعت تقریبا ۲ بود و هنوز نیومده بود تا صبح منتظرش موندم ولی نیومد .
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
عالی پارت بعد کی میاد؟
مرسی
تو این اکانتم ادامش میدم
عالی.
این پارت ۲ هم داره ؟
یا تک پارتیه ؟
اره پارت ۲ داره
چون دارم طبق یه زندگی واقعی مینویسمش
عالی ادمه
لطفاتاریخ مصرف شده ی عشق را هم ادمه بده
ممنون
حتما