سلامممم شخصیت جدید ساختم ممنونم برای کامنت هاتون اجی های گلم راستی تو نتیجا ازتون سوال پرسیدم
از زبان راوی) لیا : الان چرا همه مارو نگاه میکنن؟؟ . هری : برای اینکه شما جزو خوشگلترین دخترای مدرسه خودمون هستین . این نگاه ها لیا را ازار میدهد در همان لحظه سدریک دیگوری از راه میرسد . سدریک : امم... سلام لیا خوبی ؟. لیا انگار متوجه منظورش شد چون با بیخیالی تهدید واری گفت : بله . سدریک : میشه با من به جشن بیای . لیا با همان لحن : باید فکر کنم . و از کنارشان عبور کردن وقتی کمی راه رفتن هری وسوروس زدن زیر خنده . لیا : درد ! چطونه شماها چه مرگتونه ؟. هری : همه میخوان با اون برن بعد تو میگی باید فکر کنم . لیا : نه باید میگفتم قربونت برم حتما . ایندفعه هر چهار نفر به خنده میفتن . لیا : چرا از چو دعوت نمیکنی ؟. هری : اخه من بلد نیستم . لیا : کاری نداره نهایتش میگه نه خوب برو .
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (2)