{ Part 5 } ROSE BLUE

_من نمیتونم انتخاب کنم به سیوو گفتم: +سیوو منو بزن سیوو اسلحشو به طرفم گرفت و گفت: ^با کمال میل... »نامجون« قبل ازینکه بتونم چیزی بگم صدای شلیک گلوله به گوشم رسید. مات موندم. جین رفته بود؟ رز بلوی من کسی که اولین عشقم بود ، زندگیم بود حاال رفته بود؟ دیگ نتونستم طاقت بیارم رو زانو هام افتادم. جرعت نداشتم برم طرفش. اشک چشمامو پر کرده بود. با صدای قهقه ی سوهیون برگشتم طرفش. سیوو داشت دستای سوهیونو باز می کرد؟ سیوو با لبخند رفت کنار سوهیون و گفت: ^کارت عالی بود عشقم.

مبهوت مونده بودم که سوهیون گفت: *چیشده؟ نکنه فک کردی من واقعن عاشقتم؟ نه من هیچوقت عاشقت نبودم فقط تورو عاشق کردم. نقشه این بود کاری کنم که تو دامم بیفتی و خب البته که با موفقیت انجام شد. من فقط عاشق سیوو ام. ^منم عاشقتم بیب نمیتونستم نفس بکشم. ینی من جینم رو بخاطر این ع.و.ض.ی از دست دادم؟

هنوز داشتم گریه میکردم. سیوو و سوهیون رفتن و منو با جسم بی جون جین تنها گزاشتن. باالخره جرعت کافی برای جلو رفتن رو کسب کردم. طنابارو از دست و پاش باز کردم که باعث شد بدن سردش تو اغوشم پرت شه. درست جایی که قلب کوچیکش قرار داشت رو رنگ قرمز پوشونده بود. دستم رو بالا اوردم و رو گونه سردش گزاشتم. گریه هام جاشونو با ضجه هام عوض کرده بودن. نمیتونستم طاقت بیارم . داد زدم:

_جینننننن....سوکجینم پاشو . التماست میکنم. قول میدم دیگ باهات اونجوری رفتار نکنم . قول میدم. تو فقط بیدار شو رز بلوی من. سرشو تو آ؛وشم گرفتم و به سینم چسبوندم: _بهت قول میدم دیگه یه لحظه ام تنهات نزارم. _سوکجینم لطفن بخاطر هرکسی که دوسش داری پاشو لنتیییییی. _زندگی من لطفن بیدار شو. _من بدون تو نمیتونم . لبام رو روی لبای سردش گزاشتم و هرلحظه منتظر یه همراهی کوچیک از طرفش بودم . ولی دیگه خیلی دیر بود. سرم رو روی قلبش که دیگه نمی تپید گزاشتم. من تنها شده بودم . رز بلوی من رفته بود....

امیدوارم از این وانشات خوشتون اومده باشه 💙 گایز من خودم نویسنده این وانشات نیستم فقط چون ازش خوشم اومد با شما هم به اشتراک گذاشتم 💙 متاسفم نتونستم مشخصات نویسنده رو پیدا کنم *

امیدوارم که از این وانشات خوشتون اومده باشه 💙🙂 اگه نظری یا انتقادی داشتین حتما داخل کامنتا بگین و اگه میشه یه لایک هم بکنین 💙🙂