سلام سلام دوست جونا
از زبان مرینت : لایلا رفت من به آدرین گفتم ممنون عشقم . همو بغل کردیم ( بعد مدرسه ) با آدرین رفتیم خونه تکالیفمون رو انجام دادیم دیدیم که یک شرور جدید اومده اسمش شکست خورده بود یکم که دقت کردم دیدم تینا شرور هست با آدرین رفتیم به دنبالش از زبان آدرین : شکست خیلی سر سخت بود هم من هم لیدی خیلی خسته شده بودیم که یهو یه گلوله بزرگ از دست شکست شلیک شد طرف من ولی لیدی گفت : نههههههههه و پرید جلوی من خورد به لیدی باگ و افتاد و بیهوش شد رفتیم نزدیکش گفت مای لیدی بیدار شوو لطفا مرییییینتتتتتتت 😭😭😭😭😭😭 خیلی عصبانی شدم مرینت رو بردم یک جایی که کسی نفهمه رفتم خونه مرینت به آدرینا و مارین گفتم بیان کمک رفتیم با کمک اون ها شرور رو شکست دادم رفتم جای مرینت گوشواره هاشو در آورد که دیدم تمام بدن مرینت پر از خون شده سریع با کمک مارین بردیمش بیمارستان به محض ورود به بیمارستان بردنش داخل اتاق عمل من دم در اتاق عمل نشسته بودم و فقط گریه میکردم و مارین و آدرینا رو دل داری می دادم دلم می خواست الان دست مرینت رو پشتم حس کنم ولی اون الان تو اتاق عمل به خاطر من 😭😭
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
عالی 👌
لطفا پارت بعدی رو خیلی خیلی زود بذار😁
ممنون پارت بعد رو نوشتم منتظرم منتشر بشه
عالی بود داداش 👏🌹
عالییییییییییییییییییییییی بود
لطفاً پارت بعدی رو زودتر بزار
ممنون از اینکه همیشه کامنت میدی ...پارت بعد رو نوشتم منتظرم منتشر بشه
عالی بعدی
ممنون
عععالی بود 💖 💖 💖
ممنون
عالی بعدی
ممنون