[گرگ نقرهای من🕊🖤] #مقـدمه🐺 دنیا اون چیزی نیست که ما میبینیم. ما چیزی رو میبینیم که باور داریم. دختر آرومی که کنارت نشسته ، میتونه هر چیزی باشه غیر از آروم... پسری که بهت کمک میکنه اگه بفهمی تو وجودش چه موجودیه شاید کابوس شبانه ات بشه... و عشق ... عشق همیشه پر از گل و پروانه نیست گاهی به داغی آتیش و به قدرت به... یه چی ؟! هر چیزی ممکنه وقتی کنار گرگینه ها و خوناشام ها باشی. عاشقانه، رازآلود، ماوراطبیعی ┄┅┄┅┅┄┅✶🌚✶┅┄┅┅┄┅┄
𝐩𝐚𝐫𝐭1
مها ::
صدای موتور اتوبوس داشت دیوونه ام می کرد . دیشب بخاطر امتحان فقط دو ساعت خوابیدم. صبحانه نخورده بودمو ۳ ساعت سر جلسه فسفر سوزوندم . دیگه واقعا کم آوردم. اما این آخرین امتحان بود. ترم چهار هم تموم شد و دو سال تا زندگی مستقل من مونده فقط تنها چیزی که سر پام نگه میداره همینه... سرمو گرفتم تو دستمو شقیقه هامو دست کشیدم. زیر لب گفتم " پس کی میرسیم " رویا دست گذاشت پشتمو گفت " سر درد؟"
"خنگی دیگه به خودت فشار میاری . " مجبور بودم. زندگی من با همه فرق داره. وقتی خانواده و پشتوانه ای نداری مجبوری ۔ "مجبورم رویا. اول نباشم بورس تحصیلیمو میگیرن " " میگم خنگی نگو نه. دنیارو میتونی داشته باشی اما بورس رو چسبیدی" | میدونستم منظور رویا پیشنهاد ازدواج سهرابه . برا یه دختر پرورشگاهی مثل من که همیشه تنهایی و بی پولی بزرگترین مشکل زندگیم بوده، پیشنهاد ازدواج سهراب مثل یه در به سمت بهشته. اما من اینو نمیخوام. "رویا سهراب از رو ترحم منو میخواد" "ترحم ؟ مها تو واقعا کم داری . یه نگاه تو آینه بنداز . کیه تو رو نخواد ؟ میدونم الان میگی همه چی ظاهر نیست . اما سهرابم ازت شناخت داره . کی بهتر از تو آخه ؟" حالم از این بحث بهم میخورد از دو هفته پیش که سهراب پیشنهاد داد رویا منو کچل کرده و ول نمیکنه. دستامو نگاه کردمو گفتم "نمیدونم .رویا به خدا من حسی بهش ندارم..." پرید وسط حرفمو گفت " حالا اونو بیخیال. با من میای ؟" وای نه.... کاش برگرده سر بحث سهراب. این قضیه تعطیلات تابستون شده بلای جونم. سه ماهه مخ منو خورده و هیچ رقمه بیخیال نشده .
┄┅┄┅┅┄┅✶🌨✶┅┄┅┅┄┅┄
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (1)