
کنیچیوا مینا سان .نوشتم پارت ۱۲ این داستان بی نوا را .ازش حمایت کن و اینکه اونی چان اوچیها از اینجا نرو
نجی:فکر کنم وقت رفتن باشه!ساسکه:همینطوره !ناروتو:ایته کیماس شیماری چان!شیماری:سایونارا ناروتوkun!خب همه رفتند دیگه !شیماری در حال جمع کردن ظروف!که ناگهان یک نفر در میزند!شیماری:یعنی کی میتونه باشه؟شیماری در رو باز میکند خب راک لی پشت در هست!شیماری:لی اینجا چکار میکنی!؟لی:شیماری سان هوکاگه ساما شما رو احضار کردند!شیماری:چی هوکاگه ساما!لی:بله همینطوره شیماری سان!شیماری:راحت باش لی به من بگو چان نه سان لی:بله شیماری سان یعنی شیماری چان !
شیماری:بیا بریم ببینیم پرنسس سوناده با من چکار دارن !و اونا رسیدن !صدای کوبیدن در اتاق هوکاگه می آید!سوناده:بله؟شیماری:بانو ی من شیماری هستم!سوناده :او صحیح بیا داخل !شیماری:بانو ی من من رو کاری داشتید؟سوناده:بله شیماری لطفا اینجا بنشین!میدونی من چکار ات دارم ؟شیماری:نه من کار خلافی کردم!سوناده😂😂البته که نکردی من احضارت کردم که بهت یک خبر خوبی بدم!شیماری:چه خبری بانو هوکاگه!؟
سوناده:میدونی چکار دارم؟شیماری:دامه عمل بدی انجام دادم؟سوناده:نه عزیزم فقط ما عملکرد تورو بررسی کردیم و رده ی تورو انتخاب کردیم!شیماری:دمو ...مگه من نباید با چند چونین دیگه مبارزه میکردم!سوناده:ما در جلسه صحبت کردیم و به نظرم نیازی نیست!شیماری:و من خیلی دوست دارم بدونم درجه ی من چیه؟سونا:شیماری تو از کدوم خاندانی؟شیماری:هیوچیماکی بانوی من !سوناده:شیماری هیوچیماکی تو از امروز یک شینوبی در رده چونین های رده بالا هستی !تو و سای فقط در این رده هستید
شیماری:ولی چرا چونین رده بالا!؟سوناده:چون فقط تو سای در حد جونین هستید ولی به خاطر بعضی از مقررات این اجازه رو ندارم که شما رو جونین کنم!شیماری:که اینطور!سوناده:تو همین الان میتونی بری به بخش مواد لازم و ضروری و لباس و پیشونی بندت رو بگیری!شیماری:چشم!در مغز شیماری:بالاخره درج ام انتخاب شد !سوناده:راستی فردا بیا اولین ماموریت رو از من بگیر!شیماری:های!شیماری لباس و پیشونی بندش رو گرفت!او به خانه رسید و رفت رو تخت حتی نفهمید که به خواب رفت!
ساسکه الان خواب هست و دارد خواب می بیند:در خواب ساسکه:شیماری خواب است و روی هوا شناور است و قدرتی مشابه به قدرت ناروتو را دارد.ناگهان ساسکه از خواب میپرد !ساسکه:باب برم به شیماری سر بزنم!پنجره اتاق شیماری نیمه باز است !و باد ملایمی در حال وزش است!ناگهان ساسکه با صحنه ای مشابه به صحنه خوابش مواجه میشود شیماری در تخت خود شناور است!و یک ریز میگوید اونی چان ساسکه با تعجب به خانه اش باز میگردد
فردا ۷ صبح:شیماری از خواب بیدار میشود !صورتش رو میشوره!و موهاش رو شونه میزنه و میزارم همونطور باز باشند موهاش رو تاحدودی میاره داخل صورتش محبوب ترین لباسش رو میپوشه صبحونه هم میخوره!و به سمت دفتر سوناده راهی میشه!او در اتاق هوکاگه رو میزنه!سوناده با خالت خمیازه ای:بله!شیماری:منم بانو!سوناده :بیا داخل!شیماری :من آماده اولین ماموریت هستم!سوناده یکم صبر کن تا همه بیان!شیماری:بله بانو!بعد ۵ دقیقه یک نفر دیگر در میزند!سوناده :بیا داخل!اون سای بود!سای:کنچیوا هوکاگه ساما!سوناده:کنیچیوا سای بعد ۱۰ دقیقه دیگر لی هم میآید!سوناده:خب حالا که همه اومدن من جزئیات ماموریت رو میگم!
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (3)