و بلاخره با یه پارت جدید😐✌️ به خاطر تاخیر هم معذرت نموخوام 💃💃 به خاطر سولوی لیسا تو کما بودم 😐🍻 نزدیک بود از دست برم 🌷😔 همین که زندم برید خدارو شکر کنید 😌 و یه خبر بعد این پارت پارت اخره 🤪 برید لذت ببرید🤭
اون شب رو خوابیدیم صبح که پاشدم یه صبحونه ی عالی اماده کرده بودن یاد اون روزامون با یونگی افتادم مگه غذا از گلوم پایین میرفت به زورم که شد صبحونه رو خوردم رفتیم برا کمک در انتخاب استایل عصر کنسرت داشتیم استایل ها مختلفی رو امتحان کردیم و بلاخره استایل مورد نظر رو انتخاب کردیم خیلی استرس داشتیم نهار خوردیم و رفتیم که برای کنسرت اماده شیم کنسرت ساعت پنج شروع میشد ما ساعت سه رفتیم استدیو نیم ساعت تمرین کردیم بعد لباسهامون رو پوشیدیم گریممون رو انجام دادیم و رفتیم برای اجرا صدای بلینک هارو میشنیدم که هماهنگ با اهنگ میخونن باورم نمیشد روزی برسه که این همه ادم دوسم داشته باشن ولی هرچقدر هم که دوسم داشته باشن عشقشون به اندازه ی یونگی نمیشد یه زمانی فقط یه نفر منو تو کل دنیا دوس داشت ولی عشقش اونقد بهم زیاد بود که انگار کل دنیا عاشقمن . ولی سوالی که دائم از خودم میپرسیدم این بود که ایا هنوز هم همونقدر دوسم داره یا دیگه بهم علاقه ای نداره
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
🤙🏻👌🏻