خب اینم پارت دوم رمان بریم که رفتیم
احساس کردم سرخم دستمو روی لپام گذاشتم خداییش احساس میکردم این آهنگ درون منه نت های موسیقی توی ذهنم دخشان بودن انگار فقط کافی بود بشنومش لبخندی کوتاه زدم و مری:عالی بود ممنونم تو..نشتونستم دیگه حرفی بزنم مری:چطوری اینکارو میکنی؟ لوکا:من فقط به درون تو گوش دادم تونستم اونا رو به صورت نت های موسیقی در بیارم حس کردم کسی داره نگام میکنه سرم رو برگردوندم و بله همون پسر مو زرد بود لوکا سلام آدرین چطوری؟؟...
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
عالیییییییی بوددددد💖💖💖💖💖💖💖 پارت بعد رو بزار💖💖
باشه عزیزم