معرفی داستان رز مرگ

سلام میخوام داستانم رو معرفی کنم و اگه خوشتون اومد ادامه بدم.

اریکا مو های سفید .چشم های آبی . سه رگه (جادوگر تاریک ماه.خون اشام . گرگینه) شاهدخت سرزمین کریستال بعد از هشت سالگی اخلاقش سرد شده هر چند هنوز خیلی دلسوزه ولی معمولا اینطور نشون نمیده.خیلی شجاعه .بهترین جنگجوی سرزمینشونه رنگ مورد علاقش نقره ایه و ماه قدرتش رو تقویت می کنه.در حال حاضر هم 16 سالشه.

کارا خیلی مهربونه به همه کمک می کنه . یکم ترسو و زود باوره.بلد نیست بجنگه ولی تیر اندازیش خیلی خوبه.یه اِلفه.شاهدخت سرزمین کریستاله و همه اونو به مهربونیش میشناسن.رابطش با گیاها خیلی خوبه. موهاش نارنجیه و چشماش سبزه.

الینا مادر اریکا و کارا در واقع یه الفه ولی یه رگشم گرگینه هست و اینو فقط پیتر و اریکا می دونن.منطقی عمل می کنه.برای خانوادش هر کاری می کنه.شجاعه و جنگجوی ماهریه.موهاش قهوه ایه و چشماش ابیه.ملکه ی سرزمین کریستاله . .

پیتر پادشاه سرزمین کریستال هست موهاش قهوه ایه و چشماش سبز.مهربون و کمی خشنه . همیشه به فکر مردمشه.تو کار با شمشیر عالیه و شجاع هم هست.یه الفه با یه رگ خون اشامی. اریک 18 سالشه موهاش قهوه ایه چشماش عسلی .خون اشامه ولی زیاد خون نمی خوره و میتونه خودش رو کنترل کنه.مهربونه ولی اخلاقش یکم سرده.

لیلیت=موهای نارنجی چشمای زرد=گرگینه=مهربون مارگارت=ساحره=موهای سفید چشمای بنفش=منطقی سوفی=موهای سیاه چشمای سیاه=خون اشام=خشن

ماریا و جیمز جادوگرای مهربون هستن.

جسیکا دختر ماریا و جیمز اخلاقش مثل اریکاست موهای کرم رنگ و چشمای طوسی سن=15

رزیتا

ایزابلا=گرگینه مهربون سن=17