
سلام سلام لایک و کامنت فراموش نشه فالو=فالو
اون اون متیو بود برای اولین بار تو زندگیش این پسر کار کرد مرینت:به به آقا متیو میبینم کار کن شدی🤭 متیو:ز.ر نزن گرفتید خوابیدید منم از گشنگی دارم میمیرم و از ساعت ۱۰ بیدارم مامانینام ساعت ۸ رفتن پاریس نیکان با میلا رفته شرکت مرینت:چی مامانینا رفتن پاریس چرا بی خبر تو از کجا فهمیدی؟ متیو:نامه گذاشتن گفتن یه کهر خیلی ضروری پیش اومده مرینت:چه کاره ضروری متیو:من چه بدونم مرینت:خیله خوب مارین کجاست؟ متیو:مارین که خوابه مرینت:اهان
از زبان مارین:خواب بودم که دیدم صدای زنگ گوشیم میاد مارین:بله نگهبان:آقا آقا این دختره دیوونه شده کل اینجارو گذاشته رو سرش مارین:مگه نگفتم بیدار شد ببریدش پیش داداشش نگهبان :بردیمش داداشم پیشش ولی اسلحه داره نمیزاره کسی نزدیکش بشه حتی داداشش و الان داره همچی میشکنه و میگه اگه میخواید اروم بشم باید مارین بیاد مارین:رو پاهاش که وایستاده که نگهبان :نه رو ویلچر فقط تروخدا خودتونو زود برسونید مارین :باشه چند دقیقه دیگه میام ( و تلفن قطع میکنه میره لباساشو میپوشه میره پایین) مارین:سلام مرینت متیو:سلام (میشینه) مارین:مرینت بدو حاضر شو باید بریم مرینت:چرا مارین :این دختره پایگاه گذاشته رو سرش مرینت:چی خوب ببریدش پیش پسره مگه دوست پسرش نیست مارین:نه نیست داداششه و میگه باید عشقش بره پیشش مرینت:خوب عشقش کیه مارین:هویتاشون وقتیبفهمی میفهمی الانم بدو مرینت:باشه متیو:پس من چی مارین :تو برو پیش رئیس متیو :اوکی
مارین:مرینت بدوووو دیگه ساعت ۱۲ شد دختره الان اونجارو ترکونده مرینت:اومدممممممم خوب بریم من امادم مارین:آخه این تیپ ۳ ساعت اماده شدن داشت مرینت:خیله خوب بیا بریم (رسیدن) مرینت:اوه اوه این دختره چرا انقدر داد هوار میکنه مارین:نمی دونم بیا بریم(خیلی خوبم میدونی😏 مارین:شما حرف نزن ساغر :او درست صحبت کن مارین :اگه نکنم 🤨 ساغر :ادرینا میکشم☺️ مارین :نه نه غلط کردم ساغر:افرین فرزندم☺️) (وارد شدن) مارین:چخبره چخبره نگهبان :آقا تروخدا دیوونه شده فقط دسم شمارو صدا میزنه مارین:ای خدا مرینت:چیشده نگهبان :نمیدونم فقط اسم ایشون صدا میزنه مرینت:مارین بیا بریم (از زبان خودم: مارین و مرینت میرن بالا که با یه صحنه ای مواجه میشن ادرینا روی ویلچر داره میره این و اونور همچی میشکنه و تیر هوایی میزنه و همرو تهدید میکنه اگه سمتش برن خودشو میکشه و اسم مارین صدا میزنه
ادرینا:مارین کجاییییی😭 اگه نیای خودمو میکشم و گریه میکنه مارین :آروم باش ادرینا آروم باش مرینت:ای ای مارین کمک مارین :مارینت نفس عمیق بکش ادرین:مرینت😧 (و مرینت وقتی صدای ادرین میشنوه سردردش بیشتر میشه مارین:مارینت مارینت آروم باش چرا وایسادید دارید نگاه میکنید زنگ بزنید آمبولانس سریع نگهبان:ولی قربان مارین:گفتم زنگ بزنید نگهبان :،چشم
(بعد از چند دقیقه سردرد مرینت قطع شد و افتاد تو بغل مارین و همون موقع آمبولانس میرسه پزشک : بیمار کجاست نگهبان :بالا دنبالم بیاید و نگهبان دکترای میبره بالاسره مرینت و پزشکان ماینش میکنن پزشک :چیز خاصی نیست فقط
واقعا بچه ها ازتون انتضار نداشتم لایک و کامنتا خیلی کمه و همینطور بازدیدا برای پارت بعد ۲۰ کامنت بجز کامنتای خودم ۱۲ لایک و ۴۰ تا بازدید برو بعدی چالش داریم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چرا پارت بعد رو نمیزاری
اگه منظورت پارت ۱۰ که گذاشتم اگه نه پارت۱۱ که دارم مینویسم
راهنمایی درمورد نظر سنجی
که چجوری بسازی؟
عزیزم من راستش تازه تبلت گرفتم و هنوز سیمکارت نیومده
اها
سلام عزیزم خوبی آجی میشی من الان وارد تستچی شدم هنوز تست نساختم ولی میخوام درباره میراکلس و چیزهای دیگه تست بسازم
سلام عزیزم
خوبم مرسی
حتما چرا که مهاجرم ۱۳ ساله
ببخشید این کیبوردم
ساغرم ۱۳ ساله
سلام سلام
خوب بچه ها لایکا به ۱۲ تا رسید ولی بازدید ها و کامنتا نه بازدید ها اشکالی نداره رسید که رسید نرسیدم اشکال نداره ولی کامنتا الان ۱۳ تا اگه به ۲۰ تا رسید پارت بعد میزارم
عالی بود ساقی🌷
چالش:هیده هوراااااا😍😂
مرسییی هدی😘
افرین 👏
عااالییییییییی واقعا حرف نداشت 😘😘 چالش: اسرد عهههه درست نوشتم بخدا چشمم بسته بود 😂
مرسیییی آجی😘😘
افرین👏👏👏
💕💕💕💕
عالییییییییییییییییییی بود
ج چ : امس هوراااااااااا درست شد 😆
مرسییییی
افرین👏
داستانت عالیهههههههههه
مرسییییی
پارت بعدی رو زود بزار
باشه ببینم چی میشه🥰