
سلام 💫👋 این اولین رمان من هست امیدوارم خوشتون بیاد⚘⚘
مرینت : وای تیکی این یه فاجعه اس. دو ساعت دیگه یه قطار سریع و سیل میاد پاریس که بره لندن ** تیکی : خب ، بعدش ** مرینت : خب آدرین با لایلا هم قراره سوار اون قطار بشن چون میخوان برن تابلوی نقاشی اونجا رو ببینن . وای چیکار کنم .. ممکنه دیگه حتی آدرین هم رو نبینم . البته اره هیچی از لایلا بعید نیست . ** آلیا : سلام دختر کجایی؟! ** مرینت : تیکی قایم شو ! ** مرینت : اوه سلام آلیا چقدر خوشحالم که میبینمت ** 💟 قسمت بعد رو بخونید
آلیا : خب نیاز نیست بگی خودم همچی رو میدونم . ببین دختر مغزت رو به کار بنداز . ممکنه آدرین حتی جواب سلامت رو هم نده .. نمیدونی که لایلا چیکار میخواد بکنه ... ** مرینت : خب تو بگو چی کار کنم ؟** آلیا : خیلی کار آسونه فقط باید بهش حرف دلت رو بزنی . تو میتونی من میدونم از پسش بر میای ^ خدا رو چه دیدی شاید اونم عاشقت بود روش نمیشده بهت بگه :) بیا و برو بهش بگو و قال قضیه رو بکن ^ اره اره تو میتونی ، حالا یه نفس عمیق.. ** 💟قسمت بعدی رو بخونید
مرینت : باشه آلیا ممنونم خیلی بهم کمک کردی . ولی هنوز.... ** آلیا : مانون هم با خودم .. ** آلیا : پس یه دور دیگه مرور میکنیم . تو میری دم ایستگاه قطار و من هم لایلا رو مشغول میکنم . و قبل از اینکه لایلا بیاد تو باید نامه رو به آدرین بدی . و غیر از اینم به مامان مانون بگو که مانون پیش من میمونه ** مرینت : فهمیدم .. بازم ممنونم و خداحافظ . ** تیکی : تو مطمئنی که میخوای انجامش بدی ؟ 💟قسمت بعدی رو بخونید
** مرینت : خب ... .. خب ... اره من باید انجامش بدم . مگه نشنیدی آلیا چی گفت ** تیکی : ولی نباید زیاد طولش بدی چون ممکنه هاک ماث دوباره یک نفر رو آکوما یی کنه ** مرینت : باشه | بچه ها مرینت آخر نامه رو به آدرین میده ولی لایلا میبینه و قبل از اینکه آدرین اون نامه رو بخونه با یک چیز دیگه عوضش میکنه | آلیا : خب چیشد ؟ ** مرینت : دادم بهش و تموم شد ، ** آلیا : آخیش حالا میتونیم یه نفس راحت بکشیم ... 💟قسمت بعد رو بخونید
روز بعد ... | خب باید بگم لایلا نامه ای رو جایگزین میکنه که توش نوشته من از تو متنفرم آدرین و خب آدرین فکر میکنه این رو مرینت نوشته | بعد از مدرسه مرینت میوفته توی تختش و زار زار گریه میکنه .... ادامه رو بخونید!هاک ماث : این دختر انگار خیلی ناراحت هست . لایلا خوب کارش رو انجام داده .. برو آکوما کوچولوی من و اون دختر رو شرور کن .. 💟قسمت بعد رو بخونید
و آکوما میخوره به مرینت ... هاک ماث : سلام انتقام جو من هاک ماث هستم . من به تو قدرت هایی میدم که بتونی کسایی که مزاحمت هستن رو نابود کنی و در عوض باید معجزه گر های لیدی باگ و کت نوار رو برام بیاری.تیکی : مرینت نه . مقاوت کن. تو یه ابر قهرمانی نباید شرور بشی ! (چون هنوز مرینت کامل شرور نشده هاک ماث نمیتونه بفهمه که مرینت داره با کی حرف میزنه )) 💟قسمت بعد رو بخونید
تیکی : مقاوت کن !!! ** مرینت : نه ، نه ، نه ، من نمیتونم من باید باید به تو قلبه کنم نه .... ••• انتقام جو : قبوله هاک ماث. ** هاک ماث : خوبه ( بچه ها مرینت الان شرور شده و میدونم داستان داره جالب میشه !!!! قسمت بعد )) 💟قسمت بعد رو بخونید
انتقام جو : آلیا میدونی لایلا کجان ؟ ** آلیا : وای .. تو کی هستی ؟؟ اوه مرینت تو آکوما یی شدی ؟؟ کمک !! ** آدرین: چی ؟ مرینت شرور شده ؟؟ با عقل جور در نمیاد !! ** پلگ : حالا که شده ، خب زود تبدیل شو و نجاتش بده !!! ** آدرین : پلگ پنجه ها بیرون ( کلمه تبدیل هست ) 💟 قسمت بعد رو بخونید
انتقام جو : آلیا میدونی لایلا کجان ؟ ** آلیا : وای .. تو کی هستی ؟؟ اوه مرینت تو آکوما یی شدی ؟؟ کمک !! ** آدرین: چی ؟ مرینت شرور شده ؟؟ با عقل جور در نمیاد !! ** پلگ : حالا که شده ، خب زود تبدیل شو و نجاتش بده !!! ** آدرین : پلگ پنجه ها بیرون ( کلمه تبدیل هست ) 💟 قسمت بعد رو بخونید
از اونجایی که استاد فو همیشه از همه چی خبر داره و فهمیده که تا الان لیدی باگ نیومده یه خبر هایی هست پس خودش دو تا معجزه گر رو برمیداره که به نینو و آلیا بده تا کمک کت نوار کنن . خب بقیه رو میریم قسمت بعدی اسم رمان ما رو یادتون باشه تا پارت بعدی رو از دست ندین ⚘⚘ همچین توی نظر ها بگید که داستان داره خوب پیش میره و چه اتفاق هایی بیوفته دیگه⚘⚘ ممنونم که تا اینجا خوندید😍
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وای وای خیلی خیلی باحال بود پارت ۲ کوش؟؟؟؟
عالی بودی لطفا ادامه بده
عالی
عالییی بود یک سری هم به داستان من قلب یخی بزن و کامنت بده
دوستان پارت بعدی دیشب وارد سایت شده و از امروز هم نوشت پارت 3 رو شروع میکنم⚘
ممنونم از حمایت هاتون😘😘🙏
فوقوالعاده بودی
عالی بود
من دوست نفرم به نظر میدم
داستانت عالی بود ادامه بده
دوستان نام داستان مهشید چیه الان برای من نمیاد باید جستجو کنم لطفا هر کی میدنه بگه ممنون
این داستان؟؟ اگه این داستان 👇👇
لیدی باگ و هاک ماث در کنار هم⛓♥️
سلام من می دانم
اسم داستان مهشید :
Ladybug 5 episode 1
چون فصل اول داستانش تمام شده اسمش بجای 4 ، 5 داره
منم نمیدونم ولی توی گوگل بزن پروفایل Mahshid توی تستچی میاره من خودم این کارو کردم
عالی سریع بعدی بزار
وای عالی بود ترو خدا بعدی رو بزار😍
تو نویسندهی خوبی میشی 😍