9 اسلاید صحیح/غلط توسط: لیا انتشار: 3 سال پیش 82 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام خب میدونین من تصمیم گرفتم اینو تموم کنم بعد بقیشون رو تمام کنم یا چهار غارتگر و اونیکی ادامه ندم نظر شما چیه ؟.
دو روز از امدن نارسیسا به خانه میگذشت هرچه مارتا با او مهربانانه رفتار میکرد او بیشتر شرمنده میشد نارسیسا با خود عهد کرده بود دیگر هیچ وقت طرف سیاهی نرود و در سفیدی بماند و کارهایش را جبران کند از طرفی معلوم بود مارتا هنوز او را خواهرش میدانست جوری با رایان درگیر شد انگار نه انگار او همسرش است وهمینطور با سیریوس با تمام اینها بعد از دو ساعت رایان وسیریوس با او مهربان شدن اما ریموس نه نارسیسا و مارتا از دیروز شروع به تمیز کردن ویلای تابستانی شدن رایان هنوز به او نگفته بود که ان خونه را دارد
از زبون لیا ) همه برای مسابقه سه جادوگر ذوق دارن ماهام بالاخره داشتیم به درس دفاع در برابر جادوی سیاه که فردا است میرسیدیم امروزم کلاس پیشگویی داشتیم با اسلیدرین منم چون به کلاس ریاضی نرسیدم رفتم اونجا زن احمق . تریلانی : ستاره ها چیزای عجیبی هستن طالع های عجیب و راستینی دارن و... . منم داشتم اداشو در میاوردم که هری گفت : لیا پشت سرتو ببین ، تو مالفوی باهم ادای تریلانی در می اوردین . من نگاهی با تعجب به اون انداختم و گفتم : مگه مهمه . قرار بود برای تمرین فال قهوه دوباره بگیریم باور کنید افتضاح دارین قهوه ای بود که خوردم اونم منی که عشق قهوه بودم فالم گرفتم و دادم به سوروس من فنجان سوروس گرفتم بهش نگاه کردم تفاله قهوه به چه درد میخوره 🤨 فنجون به هری دادم ناگهان از شانس قشنگم تریلانی سر رسید و فنجونم گرفت . تریلانی : اه تو زندگی کوتاهی داری و کودکی شادی داشتی زندگی شادی خواهی داشت مرگی شاد و با ارامش .... . بعد از تموم شدن کلاس فقط ما مالفوی و اکیپش موندیم هری کتابش ریخت تو کیفش وگفت : کجا میریم ؟. من در حالی که موهای جلوم رفته روی چشمم گفتم : زیر درخت راش کلاس ریاضی حتما تموم شده . هری رفت تریلانی خواست کمکش کنیم فنجون هارو جمع کنه مالفوی اینا که هیچکاری نکردن من سریع با ورد فنجون هارو جمع کردم و شستم 😏. تریلانی : فکر نکنم هنوز به درس ورد های خونگی رسیده باشین . من در حالی که پوزخند میزدم گفتم : من وقتمو برای چیزایی مثل پیشگویی تلف نمیکنم . کیفم حسابی سنگین شده بود سوروس کیفم گرفت منم کوله اونو بردم
داشتیم میرفتیم که پانسی باصدای بلند گفت : وای چرا صبر نکردی منم بیام دراکو . و یه تنه بسیار بسیار محکم بهم زد طوری که داشتم از پله ها پرت میشدم بدبختی این بود کوله افتاد زیر پای اکیپ مالفوی سریع رفتم کیفم بردارم که پانسی زودتر برداشتش ای خدا شکرت . پانسی : اخی نگاه کن بزار ببینم چی نوشته : هری سوروس لیا هرمیون ❤ سال سوم : نجات سیریوس بلک . من عکسو با خشونت از دستش کشیدم گذاشتم تو کوله داشتم میرفتم که پانسی گفت : اخی بهت برخورد البتع درسته مادرت یه بلک طرد شده است و.... خواهرتم یه احمق مو قهوه ای خرخون ابله . دست گذاشت رو بد چیزی خواهرم چیزی بود که منو قبل و الان هاگوارتز وادار به زندگی میکرد الانم هری سوروسم اضافه شدن ولی طاقت نداشتم به یکی از عزیز ترین کسای زندگیم بی احترامی بشه چوبمو بردم زیر گلوش و با سرد ترین مغرور ترین و خشونت بار ترین لحن صدام گفتم : جرئت داری یبار دیگه فقط یبار به خواهرم بی احترامی کن و تهدیدش کن تا ببین بلایی به سرت بیارم که لرد ولدرموتم دلش به حالت بسوزه جرئتشم دارم چون من لیا دامبلدورم . چوبمو برداشتم بهش نگاه کردم پوزخند زدم و با سوروس راه افتادیم سمت درخت راش
از زبان راوی ) مالفوی سریع از اکیپش جدا شد افسون دلسردی را بروی خودش خواند و همراه لیا شد وقتی زیر درخت نشستن لیا ماجرای انهارا گفت هری که از قبل ماجرای کلاس را به هرمیون گفته بود گفت : خب امسال از در و دیوار داریم میخوریم اخه مسابقه ۳ جادوگر به چه درد میخوره ها . لیا : دقیقا هری این مالفوی هم از اسمون اوار شده روسر ما . مالفوی دوید رفت افسون را باطل کرد و به سمت خوابگاه رفت
از زبون لیا : خب بالاخره فردا شد اولین کلاس دفاع . مودی : سه ورد نابخشودنی وجود داره کسی میدونه اونها چین ؟. سوروس : امپریوس طلسم فرمان یکی از سه طلسم نابخشودنی مجازاتش ۸ سال حبس در ازکابان هست اونم اگر ناخواسته باشه . مودی : درسته دیگه . هرمیون : کروشیو طلسم شکنجه در درجه دوم قرار داره و ۱۲ سال حبس در ازکابان داره . مودی : افرین دیگه . لیا : اوداکاورا طلسم مرگ حبس ابد در ازکابان رو داره . مودی : افرین افرین ۸۰ امتیاز برای گریفندور و۱۰ امتیاز برای اسلیدرین . سوروس : من بلکم اما اسیلدرینی نیستم گریفندوری هستم . مودی تازه به کراوات قرمز نگاه کرد وگفت : پس میشه ۹۰ امتیاز برای گریفندور .
بوباتونی ها با ارابه امدن و دورمسترانگی ها با کشتی امدن همه باشگفتی به کرام نگاه میکردن بعد از سخنرانی همه رفتن خوابگاه هاشون بعد از اینکه مارفتیم اتاق خودمون به خودم نگاه کردم خواهرم کپی منه با اینکه دوقلو ایم چهار دقیقه فرقمونه ومن بزرگترم خب بزارین یه توضیح از خودم بدم : قد بلند ۱۶۷_ ۱۶۸ با موهای قهوه ای روشن تیره بلند تا پایین کمرم میامد انگشت های کشیده پوستمونم سفیده راستی من چال خنده دارم هرمیونم داره اونم مثل منه البتع موهاش کوتاه تره فرقمونم اینه که چشمای نسکافه ای هست مال اون قهوه ای پوست من یکم روشن تره موهای جفتمونم صافه خب این چیزی بود که باید میگفتم
از زبون مارتا ) نشستیم البوم ها رو نگاه کنیم نارسیسا هم پیشم بود از اینکه میدیدم خواهرم برگشته داشتم از شادی میمردم ( نویسنده : یعنی خاک تمام پکن تو سرمن که تو رو افریدم و باز خاک تمام عالم تو سرم که تورو یکی از شخصیت اصلی زنم تو اونیکی داستانم کردم زن روانی ۱۲_۱۳ سال بچه هاشو ول کرده بعد اومده داره میمیره از شادی که خواهر خوندش برگشته من اگه تورو نکشتم 😐😐😐😐) ( خب من هدفم این بود که بگم اینو میکشم وگرنه اینجا کاری ندارم 😐)
از زبون لیا ) جام اوردن از دورمسترانگ کرام قبول شد از بوباتون فلور دلاکور و از هاگوارتز دیگوری داشت تموم میشد که اسم دونفر دیگه هم درامد دامبلدور : سوروس بلک وهری پاتر 😶😶😶. بعد از اینکه مراسم تموم شد من به هرمیون گفتم بریم . میدونستم کار اونا نبوده چون اگر بود میکشتمشون دیوانه های احمق . دامبلدور : شما از کسی خواستین اسمتون بندازه . قشنگ معلوم بود همه میخوان بکشنشون ماها گفتیم: کار اونا نیست ثابت میکنیم . ماکسیم : ثابت کنین بدوئین دیگه . لیا : ۱ جام امروز اوردن پس نمیتونستن جادو کنن . ۲ تموم روز پیش ما بودن . ۳ حفاظ سنی داشت . ۴ مگه ازار دارن خودشونو به کشتن بدن . اونا هم قشنگ دیدن قهوه ای شدن ولمون کردن
من وقتی رفتم بیرون محکم با کتاب زدم تو سرشون . سوروس : میدونین کار ما نیست دیگه ؟. من لبخندی زدم وگفتم : معلومه دیگه اگه کارشما بود که خودمون میکشتیمتون بریم که بدبختی سال چهارم هم مشخص شد خداروشکر . همه خنده عصبی کردیم و رفتیم خوابگاه با دونستن اینکه یه عالمه ماجرا داریم و هری سوروسم فهمیدن مادر هر شرایطی باهاشونیم خوابیدیم .
❤ پایان پارت هفتم ❤
9 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
ممنون عزیزم میشه خودتو معرفی کنی ؟.