سلام سلام من اومدم با یک پارت دیگه لاک و کامنت فراموش نشه فالو:فالو
از زبان لیدی باگ:داشتیم میرفتیم طرفشون که یهووو حس کردم یک تیر دار میاد سمتمون سریع گفتم
لیدی باگ:گرگ سفید برو اونورهوف خطر از بیخ گوشمون گذشت
از زبان گرگ سفید :داشتیم میرفتیم که لیدی باگ گفت برو اونور تعجب کردم ولی رفتم که دیدم یک تیر رفت تو دیوار حالا فهمیدم گفت چرا
بعد دوباره لیدی باگ گفت خطر از بیخ گوش مون گذشت منم گفتم آره
باید مراقب باشید اینا مصلحن
از زبان خودم:خوب اینا بعد از چند ثانیه به ادرینا و ادرین حمله کردند
مرینت و مارین میزدند ولی ادرینا و ادرین فقط دفع میکردندند ضربه های مرینت و مارین را بعد از چند دقیقه مارین و مرینت خسته شدند و ادرینا و ادرین از این فرصت استفاده کردند بهشون ضربه زدند و این دوتا رفتند توی دیوار بعد به طرفشون حمله ور شدنند ماکارونی و داشتن
و وقتی ادرین چهره مرینت دید تعجب کرد و همینطور ادرینا مارینو
از زبان ادرین:بعد از چند ثانیه که تیر به دیوار خورد به طرفمون حمله کردند اونا هی ضربه میزدند ما دفع میکردیم تا اینکه خسته شدن به طرفشون حمله کردیم یک ضربه بهشون زدیم پرت شدن تو دیوار بعد رفتیم طرفشون ماکارونی و داشتیم با چهره ای که زیر اون نقاب بود خیلی تعجب کردم اون اون
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
پارت بعدی رو براتون منتشر کردم فقط بايد صبر کنید بیاد
مرسی آجی دیدم
عالی بود اجی پارت بعد و چرا دیگ داستان (عشق معجزه) را نمیزاری?
مرسی داداش
وقت نمیکنم الانم میخوام ادامه پارت ۸ بنویسم ولی اگه فردا تونستم میزارم😊
آره آجی جونم خیلیییی قشنگه 🥺🥺
مرسییی اجی جونم
خواهش❤😚
خوب بچه ها لایکا به ۱۰ رسید اما کامنت به ۲۰ تا نرسید اگه اونم برسه پارت بعد میزارم
افرییین بعددی
امروز نصفشو میزارم
ناامید نشیاااااا زودد. بزارررر
مرسی
چشم
زوددددد بنویسسسسس
چشم
بزاررررر دیگههههه
ببینم چی میشه😁
بعدددییییییی
چشم
عالی بود اجی حرففففف نداشت
ج چ: داستانت محشره پارات بعد کو 😐🔪😂
مرسیییی آجی جون😘😘