برو بخون😁😁😁
(گرفتن خوابیدن الان فردا صبحه)مرینت:با ادرین از خواب بیدار شدیم قرار بود امروز بریم وسایل اتاق الیزابت و دنیز رو بخریم کارامونو کردیم رفتیم سوار ماشین شدیم و به سمت مرکز شهر حرکت کردیم ادرین: اول رفتیم سراغ فرش بعد از کلی نازو ادا های مرینت بالاخره خریدیم😂😂مرینت: ادرین به فروشنده گفت که بعدا یکیو میفرسه وسایلو بیاره ما فقط میخریدیم😁بعدش رفتیم سراغ تختو کمد اونم همرنگ فرشاشون خریدیم بعدش رفتیم تو یه پاساژ و رفتیم تو یه لباسفروشی و خردو ریزا و لباسای بچه هم خریدیم اوففففف خیلیییی خسته شده بودمم😫😫
ادرین:دیدم مرینت انگار حالش خوب نبود گفتم خوبی؟؟ مرینت:نه دیگه نمیتونم خیلی راه رفتیم ادرین:اطرافو نگاه کردم دیدم یه کافه هست گفتم بیا بریم اونجا یه چیزی بخوریم رفتیم تو مرینت:گارسون اومد منو ادرین جفتمون یه هات چاکلت سفارش دادیم..........(گارسون اورد خوردن حسابم کردن الان بلند شدن رفتن بیرون)ادرین:الان بهتری مرینت:اره ادرین:خب حالا بریم خونه که برات سوپرایز دارم مرینت: چی؟؟ ادرین:میفهمی😂............(رسیدن به خونه) مرینت:کو سوپرایزت؟؟😀😀 ادرین:بیا باید بریم تو اتاق بچه ها
مرینت:رفتیم تو اتاق دنیز دیدم که واییییی ادرینننن دیوارا رو رنگ کردیی ادرین:اره این اتاق دنیزه مال الیزابتم ببین همرنگ وسایلشونم رنگ کردم(رفتن مرینت به اتاق الیزابت)ادرین: خوب شده؟؟؟ مرینت:اره عالی شده کی وسایلشونو میارن؟؟ ادرین:بهشون گفتم زود بیارن الاناست که برسن بیا بریم ناهار بخوریم مرینت:آی گفتی بیا بریم...........(ناهار خوردن و رسیدن وسایل) مرینت:به خدمت کارا گفتم وسایلشو ببرن تو اتاقشون ادرین به چند تا از نگهبان های دم در گفت وسایلو جابهجا کنن و منو ادرینم میگفتیم چه جوری و کجا و بزارنش اول مال دنیزو تموم کردیم بعدش رفتیم مال الیزابتو تموم کردیم ادرین برای این کارشونم بهشون پاداش داد(یعنی برای اینکه براشون کار کرده بهش پول داد).......(یک ساعت بعد) ادرین:خوب شدن؟؟؟ مرینت:اره ادرین:خیله خب اقایون مرسی کارتون تموم شد میتونید برید
عکس اتاق الیزابت
عکس اتاق دنیز
(هفت ماه بعد)(صبح)مرینت:از خواب بیدار شدم مامانیمو و مامان بابای ادرین هم اومده بودن برای اینکه من تو ماهای اخرم ادرین با باباش و فیلیکس و برای تاسیس شرکتش رفته بودن بیرون تقریبا دیگه تموم بود فقط یه سری سند میخواستن رفتم پایین مامان ادرین برام صبحونه اماده کرده بود خوردم با مامانیم رفتم تو اتاق بچه هام لباساشونو تا میکردیم میذاشتیم تو کمدش که صدای ادرینو شنیدم رفتم پایین سلام ادرین:سلام خانوم خانوما مرینت:چی شد تموم شد ادرین:بله اینم سندش مرینت:اووووو مبارک باشه ادرین:تلویزیونو روشن کن فک کنم الان دارن میگن
مرینت:تلویزیونو روشن کردم و دیدم دارن گزارش میدن:تاسیس شرکت مد و مدلینگ ادرین اگراست پسر گابریل اگراست مشهور در لندن......ادرین:راستی مرینت شب بیا بریم پارک یکم قدم بزنیم دلم تنگ شده برای قدم زدن دو نفرمون مرینت:مامانامون چی؟؟پدرت؟ ادرین:اشکالی نداره که تو خونه میمونن مرینت:باشه...............(شب)مرینت:با ادرین رفتیم بیرون همه جا همه پوسترا درمورد تاسیس شرکت ادرین بود رسیدیم به یه پارک هوا هم خیلییییی سرد بود ماشینو پارک کردیم پیدا شدیم رفتیم قدم زدیم که یکم من لرزیدم ادرین فهمید ادرین: مرینت لرزید فهمیدم سردش شده کتمو در اوردم گذاشتم رو رو شونه های مرینت مرینت:ادرین خودت سردت میشه ادرین:نه نگران نباش من زیاد لباس پوشیدم
(در حال راه رفتن)مرینت:ادرین ادرین:بله؟؟ مرینت:این وروجکا خیلی تکون میخورن امروز ادرین:😂😂 قربون تو اون وروجکا مرینت:😂😂ادرین:مرینت؟؟ مرینت: بله ادرین:یه چیزی بگم قاطی نمیکنی؟؟ مرینت:نه بگو ادرین:برا بچه بعدی کی دست به کار بشیم؟؟😂مرینت:وایسادم جلوش اونم وایساد با یه قیافه ای که سعی میکنه خندشو مخفی کنه داشت نگام میکرد مرینت:هنوز اینا نیومدن به فکر بعدی هستی😠😠ادرین:قول دادی عصبی نشی😂مرینت:من کلا چندتا بچه قراره بیارم؟؟ادرین:پنچ تا شیش تا خوبه نه؟؟
مرینت:چه خبرههههه من دو تا بیشتر نمیخوام یه پسر یه دختر ادرین: من چی؟؟😥 مرینت:چی تو چی ادرین:خودت میدونی چی😁 مرینت:حالا یه جور دیگه کمکت میکنم همش که این نیس ادرین:واقعاااا مرینت:اره ادرین: خب حالا نگفتی برای بعدی کی دست به کار بشیم؟؟؟ مرینت:بعدی نداریم دیگه همینا بسه ادرین: باشه ولی قول دادی کمکم کنیااا😂مرینت:ای خدا(و اومد که بدوه دنبال ادرین که دلش درد گرفت)ادرین:مرینت میخواست بکنه دنبالم که دلش درد گرفت گفتم چی شدی خوبی؟؟مرینت:پوکر فیس نگاش کردم گفتم من تشنم شده میری برام اب بخری منم برم تو ماشین؟ ادرین:اره برو اینم سوئیچ ادرین:رفتم برای مرینت یه اب معدنی گرفتم برگشتم سمت ماشین که.. مرینت:داشتم میرفتم تو ماشین که دلم درد گرفت خیلی ترسیده بودم نفسمم بالا نمیومد نه نه نه نه نه نهههه نه نه ادرینننن دلمممم 😭😭ادرین:دیدم که مرینت دستش گذاشته رو دلش مرینتتتتتتت...😨
پایان بای بای😀😀😀😀
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود اجی❤
قرار بود جا حساس کات نکنی
راستی انگار دیگه قهرمان نیستن مرینت با آدرین و بعد هم زوتر منتشر کن
پارت بعدی رو میخوام زوتر منتشر کن آگه نکنی قیمه قیمت میکنم
پارت بعدی 😭
گذاشتم منتشر نمیشه😭😭
پارت بعد کووووووووو
خیلی عالی پیش میری
لطفاً پارت بعدی رو منتشر کن
خواهر محترم پارت بعدی کو
گذاشتم تا ۵۳ گذاشتم منتشر نمیشه
نیییکااااااااا پاااااارتتتتتت بعدددد کوووووووو
؟؟؟؟؟؟
کی میاد اگه پارت بعدی رو نزاشت خورشت بادمجون بکنیمش؟؟؟؟؟
عالییییییییییییییییییییییییی بید 😍😍😍
پارت بعددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد یییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
گذاشتم