
سلام ب روی ماه شسته نشستتون اومدم با پارت2😂
الحق که چه پسرای خوشتیپی بودن😎 آلیا:سلام من آلیا هستم مدیرشون(آقای داماکلیس):سلام ما گروه پروانه هستیم آلیا:بله در جریانم خوش اومدین✋ رز:بفرمایید😻 باهم رفتیم و روی کاناپه نشستیم طراحشون(خانوم بوستیه): خب پسرا نمیخواید خودتون رو معرفی کنید؟ نینو:سلام من نینو ام لوکا:منم لوکام✨ آرژانچ: از دیدنتون خوشبختم منم آرژانچ هستم💐 ولی آدرین مغرورانه نشسته بود و هیچی نمیگفت🐾 نینو که دید آدرین حرف نمیزنه به آدرین اشاره کرد و گفت:ایشون هم سر گروهمون و تشکیل دهنده ی این گروه آدرین هستن مرینت:بله میشناسیمشون خوشبختم منم مرینت هستم آلیا:منم آلیام رز:من رزم🌹 میلن:من میلنم الکس:منم الکسم جولیکا:سلام!! منم.... جولیکا هستم لوکا:خوشحالم که با گروه خواهرم قرار داد میبندم آلیا:خواهرتون؟!😳 لوکا:در واقع من برادر جولیکا ام جولیکا:😁 آقای داماکلیس:خیلی خب برگردیم سر موضوع اصلی و قرار داد و جلومون گذاشت
آلیا:مرینت تو امضا کن مرینت:چی؟چرا من؟! آلیا:زود باش دیگههههـــ خودکاری از روی میز برداشتم و اون قرار داد و امضا زدم:میراکلس(اسم گروهشون) خانم بوستیه:پس مبارکه آلیا:همینطوره خانم بوستیه:من مسئله رو کشش نمیدم من طراح لباسام و میخوام چندتا لباس طراحی کنم برای هفته ی دیگه یه نمایش برگزار کنیم😆 آلیا:هفته ی دیگه😳 آقای داماکلیس: بله ما عضو جدیدی داریم که فرداشب میرسه تا اون موقع اونم میتونه شرکت کنه آلیا:عضو جدید؟! خانم بوستیه:اون عالیه یه پسر همه چی تموم صداش محشر گیتار زدنش20پیانو زدنش20 کلا خیلی مکمله من موندم چرا3سال آموزش دیده مرینت:3سال؟!!!! خانوم بوستیه: آره،چطور؟! مرینت:هیچی خیلیم عالی🙂خانم بوستیه: پس شما تدارکات پارتی رو ببینید منم میرم طراحی کنم مرینت:پارتی؟! آدرین:اون معتقده برای هر مناسبتی باید پارتی گرفت🙄

آلیا:خب موضوع اصلی اینه که نمایش چیه؟ آدرین:دنس! همراه با موسیقی دنسم جالب میشه البته از نظر خانم بوستیه مرینت:به نظر منم جالب میشه رز:خیلی قشنگ میشه🌸 الکس:بدک نی مرینت:پس طراح حرکات کیه؟! آرژانچ:امرتون؟ مرینت:شمایین؟🤨آرژانچ:خودم هستم مرینت:پس عالیه طراحی حرکات نمایش هفته ی آینده هم با شماست؟! آرژانچ:بله! نینو:من دلم پارتی میخواد بیاین یه پارتی بگیریم آلیا:ایده ی خوبیه مرینت:من که پایم الکس:خوب میشه میلن:آره به کمی استراحت نیاز داریم مرینت:پس آلی!!! آلیا:جان آلی😉 الکس:آه خدااااا مرینت:پس تداکات با ما و آلیا رو بلند کردم و رفتیم طبقه ی بالا و از هم جدا شدیم و هرکس رفت توی اتاق خودش آماده شدم و از اتاقم رفتم بیرون(تیپ مر عسک اسلاید) آلیا هم اومد مرینت:بدووووو😆آلیا:خوشم میاد هر بارم خیلی پر انرژی هستی😂 با هم رفتیم طبقه ی پایین(البته هردوشون عینک زدن تا شناخته نشن)
همین که پام رسید پایین پله احساس کردم دارم برانداز میشم بد جور!!! تعجب کردم از این همه نگاهای خیره برای همین نگاهی به خودم و تیپم انداختم و بعد به بقیه که روی مبل نشسته بودن و خیره من و دید میزدن نگاه کردم رز:خیلی قشنگ شدی مری جونم😍😻😽✨مرینت:ممنون😅 با آلیا رفتیم بیرون و توی خیابون قدم میزدیم مرینت:من برف شادی میخوامممممــــ😍 آلیا:اگه تو یه روز برف شادی نخری اسمم و میذارم.....ام....مرینت:اسمت و بذار لالیا و باهم خندیدیم(لالیا نه لایلا گایز)رفتیم توی مغازه و من3تا برف شادی خریدم مرینت:میگم ربان هم بخریم آلیا:نمیدونم سریع یه ربان دایره شده برداشتم و بعدم به بقیه ی چیزا نگاه کردم و بعدم چند تا چیز دیگه برداشتم بادکنکای میراکلسم برداشتم😆 بعد رفتیم به یه شیرینی فروشی و کلی شیرینی خریدیم و بعدم مش*روب و........ رسیدیم خونه درو باز کردم و رفتیم توی آشپزخونه و همه ی خریدا رو گذاشتیم
یهو آدرین اومد😳😲😦آدرین: بیاید آماده شیم و اومد کنارمون و خریدا رو برداشتم و رفت و منم خیره نگاهش میکردم😳😦آلیا با آرنج زد بهم آلیا:هی😂به چی نگاه میکنی😁سرم و تکون دادم مرینت:ها؟! من؟چی؟ هیچی😄 آلیا:😂😂😂😂بیا بریم و رفتیم پیش بقیه نگاه کردم ام خب بادکنک براش خیلی کوتاهم سقف خونه بلنده پس رفتم و پله رو بردم اونجا😁 بادکنکای میراکلس و دادم دست آدرین مرینت:شما باد میکنی و میدی به من😄 آدرین:چرا من😫 مرینت:چون تو قدت بلند تر از بقیه ست اونم با آه توی بادکنک فوت کرد بعد گره زد و داد دستم بادکنک و گرفتم و به دیوار آویزون کردم بعد خودم و کمی کشیدم عقب تا ببینم چطور شده یهو احساس سقوط کردم بعد به خودم اومدم دیدم افتادم روی آدرین!😳 بلند شدم و معذرت خواهی کردم آدرین با آه بلند شد و گفت:سرم درد میکنه😢😣 مرینت:وای خیلی معذرت میخوام با من بیا دستش و گرفتم و بردمش توی آشپزخونه و براش یخ بردم و گذاشتم روی سرش مرینت:بهترشدین؟! آدرین:هوففففـــ😐
مرینت:بهتره استراحت کنین و از اونجا رفتم و برای تزیین کمک کردم آلیا:دردسر خانوم از همین روز اول میخوای برای اونا هم دردسر درست کنی؟! مرینت:به من چه😢 آلیا:باشه بابا😂ناراحت نشو شوخی کردم برو میز و بچین میز و چیدم و بعد برف شادی و برداشتم و باهاش روی دیوار نوشتمp-m(پ معنای پروانه و میراکلس میدونم برای نوشتن پروانه اول پ کار نمیره ولی بازم اینجوری دیه😂)یهو آدرین از آشپزخونه اومد روی سرش کلییــییی برف شادی ریختم آدرین:چیکار میکنی!!! مرینت:هیچی این برف شادیه گفتم شاید شادت کنه😄😁! با این حرفم خنده ش گرفت ولی چیزی نگفت و خودش و کنترل کرد و رفت پیش بقیه خندیدم و رفتم که خانم بوستیه هم اومد خانم بوستیه:عالیه بیاین جشن بگیریم که یهو زنگ خونه خورد درو باز کردم باورم نمیشد خودش باشهههههــــ پریدم بغلش آدرین:ع چرا پرید بغله این آلیا: مرینت چرا پرید بغل این پسره!(توی ذهناشون این و گفتن) کلا توضیح جمع اینه:همه تعجب کردن😳 این پسره کیه که مرینت توی بغلش باشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود 😙
میدونی pm به معنی پرایوایت مسیج میشه دیگه نه؟
داداششه؟؟🥰🥰
اینم من برسی کردم 😐
عالی بود منتظر ادامه هستم 🧡 🧡 🧡 بااااااییی 🧡 🧡 🧡
بعدی
عالییییییییی بود منتظر پارت بعد هستم
فکر کنم اون پسره که مرینت پرید بغ* لش داداشش بوده
عالی بود پارت بعدی