خب سلام دوستان اومدم قسمت 2 رو بنویسم خب ببینید شاید من تو یه روز اینارو باهم اشنا کرم ولی کلی ماجراجویی داره بریم 👌😁
خب کجا بودیم اهان پنی : خب بهتره برم ببینم کی پشت این دزدیه البته معلومه که دکتر کلاوه ( خب رسید به محل حادثه کلاو : تالون اگه این کارو درست انجام ندی میذارمت همینجا تو قفس شیرا بمونی تالون : این دفعه موفق میشم هی من الان باید یه درد حرفه ای میبودم تا اینکه زیردست یه پیرمرد چلمنگ باشم کلاو : چی تالون : هیچی گفتم باید این کتابو سریع تر برات بیارم کلاو : افرین با این کتاب میتونم هم گجت و هم این مردمو خدمتکار های خودم کنم هههههه
پنی : تالون تو اینجا چیکار میکنی تالون : اینکه سوال کردن نداره اومدم دزدی پنی : اگه بتونی تالون : به همین خیال باش ( خب دارن دعوا میکنن) بعد از دعوا دوباره پنی برنده شد) ولی وقتی به برایان زنگ زد جواب نداد حتی عمو گجتم نمیتونست رد یابی کنه که یهو.....
پنی احساس کرد داره میره بالا رفت تو یه سفینه فضایی اونا فضایی نبودن یه تیم بودن که از کلاو کپی کرده بودن پنی بیهوش بود ولی بعد که بیدار شد دست پاش بسته بود پنی : اینجا چه خبره تالون : اینجا گروه مد هست ولی مد واقعی نیست یه گروه کپی کردن از روش داری چیکار میکنی دارم طنابتو باز میکنم باز شد تالون: چجوری پنی : بااین سوهان خب پنی تالونم باز کرد داشتن راه میرفتن که یهو پنی گفت : اینا چرا مارو گرفتن تالون: چون منو گرفتن که به کلاو نگم تورو با گجتم گرفتن که جلوی خرابکاری شونو نگیری پنی : میگه میخوان چیکار کنن تالون : ولش کن راستی چه خبرا پنی : به تو ربطی نداره تالون : اوکی بد اخلاق
یهو یکی اومد : سلام رییس تالون ما گجت و سگ رو گرفتیم دختررو هم که خودتون گرفتید الان تو اتاق شماره 33 هستن پنی : چی تالون : ام سه شد همشونو اراد کنین - بله قربان بعد از 2 ساعت ناراحتی پنی تو اتاقش که یهو دوستش اومد ( اسمشو یادم رفته) بعد از نیم ساعت درد دل اون بالاخره خوابش برد ( خب حالا بریم از اونور داستان یعنی تالون : هی دلم میخواد اون ادمی که منو این ریختی کرد بکشمش وایسا او عمو کلاوه یعنی نه نه نه من اونو نمیکشم ولی زندانیش که میکنم هههههه خب الان تتلو کلاو رو بیهوش کرده و انداختتش یجای وسط ناموسا اباد یا اون گربش و الان اون رییس مد هست
تالون : خب حالا من رییس اینجام و میخوام دنیا رو تصرف کنم و پنی رو هم زندانی کنم ههههه نه نه من چم شده ( خب دوستان تالون الان شیطانی شده و اصلا کاراش دست خودش نیست) تالون : این یه خوابه نه من چرا باید اینجوری بشم واااااییی خب بریم بعد از چند ساعت صبح شد پنی : سلام عمو گجت سلام برایان و این کیه ( این یه پسر جوونه که یه جورایی پنی از ش خوشش اومد) ولی بازم تالونم بیشتر دوست داره خب گجت : این رابینه
رابین : سلام پنی من را بینم عضو جدید گروه پنی : سلام اسم منم پنیه اسم منو از کجا میدونستی رابین : عمو گجت به من گفته بود گجت : سلام رییس کوییمبی رییس : سلام گجت من یه ماموریت برات دارم کلاو گمشده و تالون یعنی برادرزادش جای اونو گرفته طبق چیزی که میدونم تالون انگار شیطانی شده و میخواد به هواپیمایی که توش شهردار هست رو نابود کنه گجت : ما این مشکلو حل میکنیم بعدشم میدونید چی می شه دیگه رییس میترکه
پنی : این امکان نداره بعد از پروازی با ماشین گجت رسیدن به هواپیما ولی تالون زود تر رسیده بود رابین : من میدونم کجاست تو پل هوایی هست گجت : برن بریم تالون : خب شهردار کوچولو برو به درک گجت : وای نه داره شهردارو پرت میکنه پایین خب دوستان شهردارو گرفتن ولی گجت و برایان و رابین گیر افتادن ولی تالون پنی رو برد اما رابین خودشو خیلی زود باز کرد و تعقیب شون کرد که یهو
که تالون پنی رو برد تو مخفی گاهش را بینم داشت میدید پنی : چرا اینکارو میکنی تالون چون که یهو رابین دیوارو داغون کردو اومد تو با تالون دعوا کردن که یهو تالون افتاد و بیهوش شد رابین : پنی حالت خوبه پنی : با عصبانیت گفت چیکار کردی بیشعور رابین : نجاتت دادم پنی : نمیخواستم اون اگه مرده باشه چی رابین : اگرم مرده باشه حقش بوده پنی : تو نمیفهمی رابین : میفهمم ولی پنی ولی چی من اونو دوست دارم رابین : منم تورو دوست دارم پنی : چی رابین : من تورو دوست دارم از وقتی که دیدمت عاشقت شدم پنی : ولی من تورو دوست ندارم برو به درک رابین :باشه با ناراحتی گفت بعد پنی هم رفتش البته تالون بهوش اومد ولی داشت یواشکی میدید بعد رابین هم رفت
بعد پنی یکم یواشکی داشت تالونو نگاه میکرد که تالون به خودش گفت : باید از شر پنی راحت شم پنی هم باگریه رفت پیش رییس کوییمبی گفت : رابین کجاست رییس : اون استعفاع داد پنی : ادرسش کجاست رییسم بهش گفت رفت دره خونش که رابین درو باز کرد تا پنی تا اونو دید بغلش کرد ولی رابین اونو از خودش جدا کرد و درو بست و رفت که یهووو....
خب بچه ها به اخر داستان رسیدیم ولی بچه ها اصلا اسم داستان پنی و تالونه من اگه تو این قسمت رابینو اوردم ببینید اون میره یعنی اصلا اون تو 2 قسمت بیشتر نیست بعد میمیره خب دوستان خدانگهدار نظر بدید لایک یادتون نره منم دنبال کنید بابای ❤❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خوب بود 💖 فقط ناراحت نشی هاا به عنوان یه دوست بهت میگم اگه هر چه زودتر پارت ها رو بزاری طرفدارات بیشتر میشه 😊
ممنون باشه حتما
عالی بود گلم💖💖💜💜🌹🌹🌸🌸💞💞💞💟💟💟منم راجبشون داستان دارم مینویسم اگه دوست داشته به تست های منم سر بزن عزیزم💞💞💞
باشه حتما
خیلی طنز و باحال بود
تتلو اونجا چیکار میکرد😂
سلام دوستان ببخشید تو بخش 4 اشتباه زیاد دارم معذرت میخوام