خب شروع میکنیم
رفتم جلو و به یک کلبه ای رسیدم توی اون کلبه یک کلیدی بود برای رسیدن به خانه ی خورشید رفتم و رفتم و رفتم که به اونجا رسیدم و یک دفعه یه نوری توی قلبش احساس کرد و یخ زد از زبون ادرین یه لحظه دیگه کنترلی روی خودم نداشتم انگار تبدیل به برده شده بودم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالیییییی پارت بعد رو زودتر بزار