
اگه از پایانش خوشتون نمیاد عذر میخوام سعی کردم یکم متفاوت باشه
چند دقیقه توقف برای آپدیت کردن مغزش و پاک کردن قطرات اشکی که گونه هاش رو مرطوب کرده بودند کافی بود نفسش رو تازه کرد ولی به محض خالی کردن بازدم از توی ریه هاش صدای جین که به نظر میومد اون رو مخاطب خودش قرار داده گوش هاش رو نوازش کرد و باعث چرخیدن سرش به سمت منبع صدا شد + منم خوشحالم که فن بی تی اسی !، دوستت دارم آرمییی لطفاً گریه نکن و همراه با یه بوس هوایی و لبخند ملیح و دوست داشتنی همه رو با هم به دختر بیست ساله ای که به خاطر احساساتی شدن اشک میریخت هدیه کرد دیگه تحمل نیاورد خاص بودن اصلا چه فایده ای براش داشت؟ ، دست هاش رو دو طرف دهنش قرار داد و با صدای بلند که به فریاد شباهت داشت صدای خودش رو به سوک جین رسوند _ خیلیییی دوستت دارم جین اوپااا جین هم با حالت بامزه ای کلمه ی میدونم رو تحویلش داد
از سالن فن ساین خارج شد حالش خیلی بهتر بود هم به آرزوش رسیده بود و هم متوجه حقیقتی شده بود که مسیر زندگیش رو روشن تر میکرد حقیقتی که میگفت دیگه خیال پردازی کافیه وقت ساختن خیالاته البته با روش خودش!، دوباره اون قسمت رو به خاطر آورد بعد از گفتن دوستت دارم به سوک جین ... : _ هی کیم سوک جین مهم نیست نظر تو چی باشه تو آینده من با سوک جین زندگی میکنم + منتظر نتایج کارت هستم ( با خنده ) ... تصمیمش رو گرفته بود و قرار هم نبود پشیمون شه باید سوک جین رو به دست میاورد
ساعت هشت شب بود وارد خونه شد و همراه با صدایی که از راه رفتن روی پارکت کف خونه ایجاد میشد آهی از خستگی سر داد ، منتظر بود بهش خوش آمد و خسته نباشید گفته بشه اما چند ثانیه بعد از ورودش فشفشه ها با روشنایی و صدایی که ایجاد کرده بودند خودنمایی و بعد از اون ها بادکنک ها و کم کم آدم های مخفی شده توی خونه نمایان شدن صدای جیغ، دست و تبریک تولدی که به گوشش میرسیدن تمام خستگیش رو از بدنش به در کردند ، با چشمای متعجب و ذوق زده که انعکاس نور رو به خوبی میشد داخلش دید اطرافش رو نگاه و برانداز میکرد همه چیز براش خیلی جالب بود اما این بین چشماش دنبال اون بود ، یعنی خوابیده بود ؟ به این زودی ؟ توی همین فکر ها بود که سوک جین در حالی که جدی نگاهش میکرد و در عین حال با پیراهن آبی و شلوار مشکی ای که تنش کرده بود میدرخشید جلو اومد و با حالت کیوتی دست هاش رو برای بغل کردنش جلو آورد و بعد از پذیرفته شدن بغلش ، بوسه ی کوتاهی روی گونش پیاده کرد و با لحن خاص خودش جمله ی دوستت دارم رو زیر گوشش تکرار کرد ، کدوم شب تولدی میتونه از این فوق العاده تر باشه ؟ وقتی به آدمایی که دوستت دارن و دوسشون داری نگاه میکنی و بهت تبریک میگن ، وقتی سوک جین توی بغلت میخنده وقتی همسرت کنارت خوشحاله وقتی دلیلی نداری برای ناراحتی وقتی به قول هات عمل کردی ...
شمع توسط سوک جین پسر کوچولوی سه سالش فوت شد و بعد از اون یه عکس سه نفره برای ثبت خاطرات ، سوک جین روی پاهای مامانش جا خوش کرده بود و با دست هاش پدر و مادرش رو بهم نزدیک تر میکرد که عکس صمیمی تر باشه هر چند لبخند دوست داشتنی شیرینش به تنهایی برای گرما بخشیدن به عکس و این تولد کافی بود اما همچنان میخواست همه چیز رو بهترین بکنه هر چی نباشه اسمش اسمه ورلد واید هندسامه تولد تموم شد و همه به سمت خونشون برگشتن بابت جشن خاص و بی نظیرش از پسر کوچولوش و عشق زندگیش تشکر کرد و عکس سه نفرشون رو توی ویورس بار دیگه پست کرد هر چند گروه سال آخرش رو میگذروند و همه ی اعضا خانواده تشکیل داده بودند اما هنوز آرمی های زیادی از این اپلیکیشن ها برای برقراری ارتباط با اونا استفاده میکردند + سوک جین اوپا دیدی به قولم عمل کردم !؟ سوک جینم رو میبینی چطور میخنده؟ خیلی دوسش دارم و فکر میکنم به عنوان مادر طبیعی باشه ، فکر نکنم اون نیازی داشته باشه که یه مامان خاص داشته باشه، معمولی بودنم هم براش کافیه خیلی خوشحالم که این زندگی رو انتخاب کردم خیلی خوشحالم که قبل از تولد پسرم همسرم رو مجبور کردم قبول کنه اسمش رو سوک جین بزاریم و همینطور خیلی خوشحالم که تو خوشحالی و با خانوادت شاد زندگی میکنی ممنون که بهم یاد دادی چطور باید عاشق بشم و زندگی کنم ممنون بابت آینده ی قشنگی که کمکم کردی بسازم!
پسر کوچولوش رو بار دیگه در آغوش گرفت و به خودش افتخار کرد که توی زندگیش سوک جینو داره ، حتی نوازش کردن موهای قهوه ای رنگش هم بهش حس خاصی رو میبخشید حسی که میگفت : تو انجامش دادی این زندگیه تو عه زندگیه معمولی اما خارق العاده ی تو با سوک جین و کسی که عاشقش شدی پس خوب زندگی کن . اون سوک جین رو دید و حتی باهاش زندگی میکنه سوک جینی که آیدل نیست ولی اون عاشقشه ...
چطور بود ؟؟ ترجیح میدادید چطور تموم شه ؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چقد قشنگ بود واقعا واقعا ^^
پیش به سوی خوندن فیک های دیگه ی این کاربر 😽
باید فیلمش رو درست کنن
آجی میشی؟
انقدر عالی نیست که لیاقت همچین چیزی رو داشته باشه... اما ممنونم از نظرت=)❤️
البته سو مین هستم 15^^✨
تارا۱۳
خوشبختم:)🤝🏻
عالی💞
خیلیییی ممنونممم:)))♥️🍄
بدون تعارف میگم : بهترین فیکی بود که توی عمرم خونده بودم:))))
بهترین پایان ممکنو براش گذاشتی
اگه نمیدونی بهت بگم فقط یه نویسنده بی همتا و حرفه ای میتونه اینقدر پایان دور از تصور و جذابی برای داستانش بذاره
مطمئنم اگه دوست داشته باشی و تلاش کنی یه نویسنده بی نظیر میشی.... :)
اوه مای گاد...
یکی از قشنگ ترین چیزایی بود که میتونستم ببینم و بخونم در مورد داستان هام و این رو صادقانه میگم:)))
واقعا اینهمه توصیف جذاب و فوق العاده رو لایق خودم نمیدونم ولی ازت سپاسگزارم بابت همچین نظر قشنگی که همچین حسی قشنگی رو داد بهم؛)))❤️
امیدوارم واقعا بتونم به همچین چیزی برسم..:)🤍☕
بازم خیلی خیلی ممنونم برای حرفای قشنگت 💙
خوشحالم که حس خوبی بهت داد :)
ولی شایستشی اینو به خودت نگو
راستی
تو که انقد خوب مینویسی
دوست داری نویسنده شی؟
خیلی ممنون:)^^💙
نویسندگی به عنوان شغل اصلیم... خب علاقش رو دارم که بخوام به صورت حرفه ای انجام بدم ولی خب فکر نکنم به عنوان شغلم انتخابش کنم:)
در هر حال موفق باشی :)
مرسییی تو هم همینطور:)❤️
عالی بود بهترین فیکی بود که خونده بودم مخصوصا اخرش خیلی خوب بود برای اولین بار نه ا. ت بود نه رسیدن به بی تی اس مث واقعیت بود
واو این کلمه واقعا خیلی چیز خاصیه ازت ممنونم بابت همچین نظر فوق العاده ای که داری:)!💚💛
درسته خودم هم سعی داشتم کمی متفاوت و در عین حال به زندگی واقعیمون نزدیک تر باشه و خوشحالم که تو هم حسی که میخواستم منتقل کنم رو دریافت کردی:))♥️🦋
خعش😁🥰
اینمدیدی؟😐😂
بله😌😂😂
خیلی خوب تمومش کردی
فقط چجوری شد که رفت رو سکانس تولد ؟
مرسییییییی:)))💗💙
زمان حدود چند سال رفت جلو ، چون اصولا عادت ندارم ننوشتم فلان سال بعد ولی خب همینطور بوده:)❤️✨
خیلی جالب و زیبا بود متفاوت با بقیه فیک ها
💚💚💚💚فالویی بک بده
ممنوننن خوشحالم که دوستش داشتی:)))❤️
فالویی^^🍁
💚💚💚💚
فراتر از عالییی بود
میدونی چی استعداد خاصی تو بیان کلمات داری و همینه که داستانتو مثل خودت خاص میکنه💜💜
ممنونممممممممم لطف داریییی::))))💗💫
خیلی خیلی مرسی واقعا نظر انرژی بخشی بود ازت ممنونم:)^^🍡💕
خواهش💗
:)💓
عالی بود عالی فوق العاده بود تو بی نظیری نمیتونم چطور داستانی که نوشتی رو توصیف کنم خیلی قشنگ بود و احساسی ❣️😊
واوو خیلی خیلییی خیلیی زیاد از صمیم قلبم متشکرم:))))❤️ مایه ی افتخاره که همچین چیزی رو میشنوم و عمیقا سپاسگزارم بابت نظر قشنگ و دوست داشتنیت🪐🤍=))
و متاسفم که دیر جواب دادم چون توی اولین تست هام بود ندیده بودمش شرمنده🥲
عالی بود
عالی عالیی:)
مرسییی:)
چشمات عالی میبینه:))♡♡