سلام دوستان من امیر محمدم این اولین داستانمه این داستان با بقیه داستان ها واقعا قرق داره امیدوارم خوشتون بیاد راستی تو بعضی قسمت ها خیلی عاشقونه هست یا غمگین بزن بریم 🌹
کاراگاه گجت درحاله انجام ماموریت بود با پنی و برایان ( البته که میدونید گجت که همش مسخره بازی درمیاره برایانم مواظبه گجته پنی همه کارارو انجام میده) امروز اولین روزیه که تالون میره خلافکاری یعنی منظورم اینه که امروز اولین روزیه که پنی میبینتش قبلا اصلا نبوده خب بریم دکتر کلاو : تالون بدرد نخور فقط اگه این ماموریت و درست انجام میکشمت تالون : باشه بابا جوش نیار درست انجام میدم پنی : برایان تو برو دنبال عمو گجت منم میرم ببینم اینجا چه خبره تالون : خب وقتشه با الماس بریم بابای همه گی پنی : این کیه قیافه پنی 😍 قیافه تالون 😍 ( خلاصش کنم عشق در نگاه اول) پنی : اون الماس و بده تالون : بیا بگیرش خانم کوچولو پنی : 😡 باشه اقا کوچولو خودت خواستی تالون : 😶 نیم ساعت بعد بعد از ماموریتی طولانی تالون دوباره باخت ولی.....
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
جالب بود
عالی،ادامه بده👏👏در ضمن به جمع تالنی های تستچی خوش اومدی
خیلی زود به هم رسوندیشون
اینا ی روز همو دیدن بعد باهم قرار میزارن؟
خوب بود حتما ادامه بده و به جمع تالنی های تستچی خوش اومدی😊😁 من تا اخر عمرم از تالنی ها حمایت میکنم 😂😂 موفق باشی 🌹