خب بزنین بریم برای ادامه +_+
بعد از اون روز سایفر ها به سرزمینشون عقب نشینی کردند و شروعی جدید برای نسلشون به عرمقان اوردند اونا شروع به زندگی عادی کردند ولی دور از نژاد های دیگه ؛ در اون زمان همه شروع به فراموش کردن اون سایفر سیاه و وجودیتش میکنند و اون هم قسم به برگشت و نابودی جهان و هرچه که ساخته شده میکنه « به صورت کامل تر گفته: روزی که توان بازگشت رو به دست بیاورم قسم میخورم که هرچه که ساخیته اید و دوست دارید رو ازتون میگرم تا هیچوقت نتونید من رو فراموش کنید ! » ( و البته که اون موقع خیلی خودمون حرف زده و چنتا فحش هم پشتش داده ولی خو دیگه داستانه پس نخواید حرف اصلیش رو بگم که عدم میخوره :/ )
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
خیلی عالییییی
فقط یکم طولانی ترش کن ×-×
هر پارت رو میگم
میدونی عزیزم...مشکل از حوصلس 😂
بدجور درکت میکنم ویپر😐💔
منم الان تو رو درک میکنم عزیزم 😐💔😂
مثل همیشه عالی😊
تشکر 😁
عالی بید و حالا...
*وی یک چاقو برمیدارد و زیر گلوی ویپر میگذارد*یا همین الان پارت بعدی فراموش نکنو مینویسی یا با این دنیا خداحافظی میکنی...
حدافظ زندگی :/
میبندی یا خودم ببندم 😐🔪
حوصله ندارم ببندم خودت بیا😂😂
اومد جون دل 😐🔪
عالی بید
ویپر فراموش نکن رو زودتر بنویس....ما چی می خوایم...ما فراموش نکن رو می خوایم😂😂😂😂(اصلا چی گفتم😂😂)
ایشالا 😂
واو😮چه زود اومد این پارت😍 فکر میکردم دو هفته دیگه بیاد😯
یه احساس بدی به پارت بعدی داستان دارم😶 احساس میکنم یه اتفاق خیلی بدی میفته😶
باید صبر کنین تا بفهمین 😁
عاعلی بید*-*
تشکر 😁