ناگفته های داستان. ‌

خب از اونجایی که یک خلاصه برای پایان دو داستان حقیقت پنهان و فراموش نکن نوشته شده طبیعیه که یک سری از جزئیات داستان حذف شده ، و طرح های اولیه توی سطل اشغال رفته. پس توی این تست و یک تست دیگه قراره نکات جا افتاده داستان رو بگیم

شماره یک : اگر توجه داشته باشید با اینکه اشاره شده خانواده سایفر ها در واقع برادر های مارس نیستند و همچنین مادرش یک انسان بوده ، همچنان از او به عنوان یک سایفر یاد میشود. تنها دلیل یک چیزه ، اینکه درواقع یک سایفر هست. و این به این معنی است که مادرش درواقع مادر بیولوژیکی او نبوده و تنها بزرگش کرده. اما چرا شکل قدرتمند یا خمان سایفری مارس شبیه یک انسان است و به طور کلی درست مانند یک انسان عول میکند ؟ چرا که او تنها سایفریست که تنها از احساسات منفی ساخته نشده است. یجورایی اون همچنین تنها سایفر از ریشه مستقیم ترایتور حساب میشه پس .. یجورایی پدرشه .. ؟ به هرحال همه ی سایفر ها اخر سر از یه خانواده اند.

شماره دو : دلیل اینکه مارس چیز اشنایی را در می احساس کرده بود این بود که درواقع می آینده ی مارس بود. یعنی چی ؟ یعنی اینکه این خط زمانی قبلا اتفاق افتاده بود اما اصلا پایان خوشی نداشت و اره همه از جمله اون چیز اونایی بودن که اول کار بودن غیر ترایتور اون سه نفر تاسیس کنندگان یا یه همچین چیزی ؟ اره اونا از اخرین قدرتشون استفاده کردند تا فردی رو به عقب برسونند و مانع از این اتفاق ناگوار بشند

شماره سه : اگه اون تاسیس کنندگان و اینا هنوز مثل ترایتور وجود داشتند پس چرا توی جنگ خبری ازشون نبود ؟ خب سوال خیلی خوبیه. فکر میکنید چرا همه هنوز با وجود تقریبا به فنا رفتن اون هسته قدرت های جادویی و اینا قادر به استفاده از قدرت هاشون بودن ؟ خب اون سه نفر مجبور بودند از قدرتشون برای حفظ تعادل استفاده کنند و به اون بچه ها اعتماد کنند.

شماره چهار : شاید معلوم بوده باشه ولی خب اره می و مارس و هرکسی که در جنگ شرکت کرد به جز خانواده پاینز ، به خاطره ها سپرده شد. خانواده پاینز بعد از آن حادثه تا چند روز اشفته بودند؛ اما خب باز هم به خاطر اون ها هم که شده باید ادامه بدن ، نجات داده نشدند که آیه ی یاس بخونن.

اره فعلا همینا رو حوصله کردم بگم. میدونین شروع داستان اشفته بود ، یه سری چیزا گفته شده بود که فقط مال همون موقع بود و بعدا طرح داستان کامل تر شد اما باز هم از کسانی که این داستان رو دنبال کردند و براش وقت گذاشتند متشکرم.