
سلام علیک یه چالش دارم یه بیوگرافی از خودم بدم یا نه تو نظرات بگید
ادرین: تا زمانی که این حلقه رو از دستت در نیارم اروم نمیشینم تا وقتی ازادت کنم میجنگم مرینت: نه ادرین لطفا قضیه رو پیگیری نکن خواهش میکنم ادرین:چرا اینکارو نکنم؟؟؟تو به خاطر من اسیر این عوضی شدی اون داره تورو اذیت میکنه فک میکنی من میتونم تحمل کنم؟ مرینت: ادرین ازت خواهش کردم اگه من قبول نمیکردم الان تو مُرده بودی اینجوری لااقل تو زنده ای من باید بین زندگی خودمو خودت یکی رو انتخاب میکردم که من زندگی تورو انتخاب کردم ادرین:ازم خواهش نکن که پیگیریش نکنم چون من دیگه ادرین قبل نیستم اون ادرین امشب وقتی که فهمید چه بلایی سر عشقش اومد مُرد تموم شد
ادرین:من دیگه خودمو نمیشناسم من الان یه ادرینی هستم که میخواد به خاطر عشقش همه کاری بکنه ازم نخواه مرینت و بلند شدم رفتم مرینت: ادرین تغییر شکل داد و رفت خدا از این جا به بعدشو بخیر کنه تغییر شکل دادمو رفتم خونه رفتم تو اتاق اون عوضی هنوز نیومده بود..........ادرین: رفتم خونه مامانو بابام دم در بودن امیلی:رفتی دیدیش؟؟ ادرین:اوهوم رفتم تو اتاقم یه فکرایی داشتم ولی فعلا حوصله نداشتم گرفتم خوابیدم
فردا صبح
مرینت:امروز مراسم افتتاح سالنم بود صبح ساعت ۸ بیدار شدم همون لباس دیروزیمم پوشیدم جیمم خواب بود میتونستم بدون اعصاب خوردی برم بیرون رفتم سوار ماشین شدم و رفتم دم در سالنم خبرنگارا و مردم تجمع کرده بودن دم در سالنمم ربان زده بودن و منم باید ربانو میچیدم خبرنگارا و مردم دوربین به دست شدن منم ربانو قیچی کردم و مردم دست و جیغ زدن اسم سالنم ای ساچ بود یه اسم ترکی بود ولی من دوست داشتم
ادرین:از خواب بیدار شدم رفتم صبحونه خوردم کارامو کردم که الکس اومد بردمش تو اتاقم یه گوشی هوشمند پیشرفته گذاشتم جلوش گفتم با این میتونی کار کنی پیشرفته ترین گوشی هست الکس:اره میتونم ادرین:اینا هم خریدم برای اینکه با هم ارتباط داشته باشیم (از همیناها هستا میذارن تپ گوششون کوچولو هم خست بی سیمه هموناها) الکس:اوکی ادرین: خب ببین جیم ویگسونو میشناسی؟؟ الکس:اره ادرین:خب میخوام گوشی اینو برام هک کنی وقتی هک شد برو تو مخاطباش بعدشو خودم بهت میگم
استراحت
الکس:شماره طرفو داری؟؟ ادرین:نه الکس:اشکال نداره خودم اشنا دارم که شمارشو داشته باشه ادرین: گوشیمو نگاه کردم نادیا داشت زنده گزارش میداد نادیا:سالن مرینت ویگسون برزگ ترین و بهترین و مجهز ترین سالن تو کل پاریس این سالن علاوه بر اینکه ارایشگاه هست یه مکان برای طراحی لباس عروس و داماد هم هست اسم سالن خانوم ویگسون ای ساچ هست خب یه سری هم بزنیم به خود خانوم ویگسون :خانوم ویگسون چه حسی دارید؟؟ مرینت:حس خیلی خوبی دارم من از بچگی دلم میخواست سالن مخصوص عروس و داماد داشته باشم
ادرین:خب پس مرینت رفته سالنش الکسم درگیر هک کردن گوشی این پسره بود دیشب مرینت بهم گفت اسم اون مرده که مُرد کارن بود اسم زنه هم کاترین الکس:تموم شد بیا کامل در اختیار تو ادرین:کارت عالی بود رفتم تو قسمت چتاش با کارن هیچ پیامی نبود رفتم سراغ چتاش با کاترین اخرین چتشون دو سال پیش بوده داشتم میخوندم که یه جاش کاترین نوشته بود
(اینایی که میگم تو چت هست که ادرین داره میخونه)کاترین:میشه بری سراغ یکی دیگه من نمیخوام کارنو از دست بدم جیم:تو قول داده بودی ادرین:دیگه حرف نزده بودن تا دوز بعد دقیقا همون روزی که من ازاد شدم کاترین:خب دیگه پسره هم ازاد شد دختره هم پیشنهادتو قبول کرد من دیگه سراغ تو نمیام جیم:منم مشتاق نیستم ادرین:چتاشون تموم شد عکس پروفایل کاترین عکس خودش بو یه فیلم از صفحه میخواستم بگیرم که مرینت زنگ زد الان اصلا وقت نداشتم جوابشو بدم فیلم از صفحه رو گرفتم......مرینت:تو سالنم تنها بودم در یه کشو رو بز کردم که یهو عکس پدر و مادرمو دیدم گریم گرفت (فلش بک به موقعی که مرینتو کت باهم بودن از همون فلش بکا)مری:داشتم اماده میشدم که کت بیاد کامل اماده بودم در کشو رو باز کردم که لباسامو مرتب کنم که عکس پدر مادرمو دیدم دوباره گریم گرفت😭کت:رفتم طرف خونه مرینت اینا تو اتاقش بود یه عکس دست بودو داشت گریه میکرد رفتم تو اتاقش نزدیکش که شدم دیدم عکس مامانو باباشه دستمو گذاشتم رو شونش یکم ترسید مری:داشتم گریه میکردم یکی دست گذاشت رو شونم ترسیدم برگشتم دیدم کته بغلش کردم اونم بغلم کرد کت:هنوز باهاش کنار نیومدی؟؟ مری:سخته کت:مرینتو از بغلم در اوردم اشکاشو پاک کردم ب.و.س.ی.د.م.ش تا یکم اروم شه تو چشاش نگاه کردمو براش لبخند زدم خندید فهمیدم اروم شده😊(پایان فلش بک) زمان حال مری: زنگ زدم به ادرین ولی جواب نداد رفت رو پیغام گیر گفتم ادرین لطفا خواهش میکنم قضیه رو پیگیری نکن جیم ادم خطرناکیه لطفا که یهو یه صدا اومد دوتا مرده هیکل درشت که صورتشو رو پوشونده بودن اومدن تو داشتن نزدیکم میشدن جیغ زدم گفتم جلو نیاین جلو نیاین ادرین دو مرد اومدن تو سالنم دوتاشون لباساشون مشکیه و یه علامت مثل عقاب رو لباسشون چاپ شده از زبان نویسنده: مرینت هی جیغ میزد جلو نیاین و تمام مدت حرفاشو داشت برای ادرین ضبط میکرد مری:اومدن جلو داد زدم کمکککککک و اونا یه پارچه گذاشتن رو صورتم و من داشتم بیهوش میشدم فقط تونستم گوشیمو بندازم زیر میز که پیامم برای ادرین بره...
جواب چالشو بدین پلیز ممنوننن ناظر جونی منتشرش کنیااا یک ساعته دارم مینویسم🌷🌷
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
با کمال احترام افتضاح بود😐😂شوخی کردم عالی بود به کارت ادامه بده فقط بیزحمت یکم پارت هارو طولانی کن
عالی بعدی لطفا
عالی بود اجی راستی بیوگرافی هم بده
عالی بود
عالی بعدی
وای چیییی شد خدایییشییییش اگه یه تار مو از سر مرینت کنده شده میکشمممممشضشششششششش
عالییی
خیلی عالییی بود💝
بیوگرافی ول کن برو پارت بعد بنویس
چرا میخوای هر پارت مارو سکته بدی پارت بعدی لطفاً 🥺😂
😂😂