
بچه ها به پارت 2 خوش اومدید

میم میم : خب خوشکلای و کیوت برید تو این پورتال که درست کردم مرینت : خانوم میم میم پورتالی بزرگ و سفیدی درست کرد و ازمون خواست تا وارد بشیم و ما رفتیم تو آدرین : وقتی رفتیم تو روبروی ما برج ایفل بود خیلی تغییر کرده بود خیلی شهر سولا بود انقدر تغیر کرده بود که انگار شهر دیکه بود عجیب بود ما واقعا گم میشدیم و به کمک میم میم احتیاج داشتیم با هم راه افتادیم به سمت خونه کوچیک و خوشگل رفتیم گفت این خونه شماست شما با هم زندگی میکنید 2 نفری با هم خوشحال بودم چون مرینت رو به عنوان دوست دوست داشتم مرینت : یهو یه دختر مو ابریشمی و چشم اسمونی دقیقا مثل من اومد بیرون پشت سرش هم یه پسر عین ادرین بود

مرینت : شک نداشتم من و آدرین بودیم مکالمه مرینت و آدرین : اون دو تا ماییم مرینت درسته ادرین خیلی عوض شدیم خیلی باحال مرینت : به خودم اومدم دیدم میم میم رفته قطعا برای برگشت به 5 سال پیش موقش که برسه بر میگرده ما وارد خونه شدیم خونه خالی بود چون رفته بودیم بیرون

مرینت یکی در و باز کرد خودمون بودیم ادرین ولو شد رو مبل منم رفتم اتاقم لباس عوض کردم رفتم آشپز خونه و شروع کردم به غذا پختن اونا ما رو نمیدیدن کنار مبلی که آدرین لم داده بود نشستم کیوت تر از قبل شده بود پدر سوخته 😜 قطعا بیشتر عاشقش شده بودم ادرین گفت اشپزیت رو دیدم در اینده خیلی حرفه ای میشه خوش به حال من که غذاهای خوشمزه تو رو میخورم همخونه 😊 من سرخ شدم و خندیدم

آدرین : ولو شده بودم رو کاناپه یهو داد زدم مرینت !!!! مرینت داد زد بله ؟؟؟؟؟ گفتم ٱب گفت به من چه قیافه م شیش در چهار شد من و مرینت زدیم زیر خنده 😂 مرینت شام رو چید مرینت 20 ساله جوون خیلی خوشگل و هنرمند شده بود خیلی بهتر از الان داد زد : ادرین بیا شام حاضره منم با کلی آی و موی پاشدم انگار 70 سالمه رفتم سر میز تا شام بخورم

آدرین :بعد از شام من و مرینت از خونه رفتیم بیرون البته ماکه شام نخوردیم اونا خوردن هر دومون گشنه بودیم مادام میم میم یهو پدیدار شد و گفت دوستای خوشگل و کیوتم یه بشکن زد و یه میز پز از غذا برامون حاضر شد و گفت : بفرمایید میل کنید خوشکلای کیوتم مرینت : منو ادرین چون خیلی گشنه بودیم در عرض 3 ثانیه مثل جارو برقی غذا ها رو قتل عام کردیم 😐 و بعد تو حیاط خونه ی آیندمون قدم زدیم و باهم صحبت کردیم مکالمه ی مرینت و آدرین : مرینت : آدرین ما از اینده دوستی مون قوی تر میشه صمیمی تر میشیم من خیلی خوشحالم تو چی از دوستی با من راضی هستی ؟ آدرین معلومه مرینت من خیلی خوشحالم که در اینده همو فراموش نکردیم و با هم صمیمی شدیم من واقعا خیلی راضی ام دوست خوبم پایان مکالمه مرینت خوشحال بودم هم بخاطر دوستی مون در اینده هم بخاطر راضی بودن آدرین لبخند زدم و به قدم زدن و حزف زدن به آدرین و تماشای ماه پرداختم 😘😘😊

لایک و کامنت و فالو یادتون نره 😆
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ببخشید ولی من سوال ۳ نفهمیدم