سلام من آسنا هستم و این اولین تست من است درباره ی ماجراجویی در پاریس لطفا کامنت بگزارید
مرینت : تیکی به نظرت من می تونم به آدرین بگم که من لیدی باگ هستم تیکی : البته مرینت البته اگه بهش اعتماد داری. تیکی توی دلش : البته چون میدونم که آدرین گربه ی سیاه به مرینت اجازه میدم که به آدرین بگه و بخاطر این که مرینت آدرین
د▪️ و▪️س▪️ت▪️داره
مرینت : رفتم خانه ی آدرین و ناتالی از دوربین من را دید و ناتالی: ایجا چیکار میکنی مرینت دوپن چنگ مرینت : ببخشید میشه بیام تو آخه آدرین با من کار داره ناتالی : چیکار داره مرینت : چون من امروز سر کلاس ام نبودم آمدم تا آدرین به من مشق هام رو به هم بگه 😁😁 ناتالی : بیا تو ولی فقط چند دقیقه مرینت : باشه باشه
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
ولی توی یکی از قسمت ها مرینت سه تا بچه میخواست به نام های اما لوئیس و هوگو
داستانت خوب بود
اشکالاتی هم داره
خوب اول اینکه چیشد مرینت تصمیم گرفت به ادرین هویتش رو بگه و اگه تیکی هم قبول میکرد خودش مطمئنا اگه ممکنه هویتش به خطر بیفته و دوم اینکه رفتن از پاریس تا باهم ازدواج کنن هاکماث چی میشه و شرور های پاریس و همینطور نمیشه بزارن برن .
و سوم خیلی خلاصه بود
ای کاش این پارت رو صرف معرفی کردن داستان و شخصیت هاش میشدی و از پارت بعد دبگه داستان رو به طور جدی ادامه میدادی
و اگه همینطوری خلاصه نویسی بری فک کنم توی ۵ پارت تموم کنی دیگه
چون توی یع پارت که چیز زیادی نداشت .
خیلی قشنگ بود
داداش خدایی کی پارت بعدیش رو میزاری خیلی باحال بود😱😱
به زودی
عالی بود فقط یک نکته اسمش بلک نیست( پلگ) درسته