
سلام میراکلر ها
ناتالی: چییییییییییی !! ناتالی: اما چطور گابریل آگراست : میدونم چند روز طول کشید اما بلاخره فهمیدم ناتالی: چی رو فهمیدید و اصلا چجوری مطمئن شدید ؟ - چند روز مرینت رو طقیب کردم و کلی فکر کردم و دیدم بله + خب چحوری شک کردید که مرینت هست و بعد گابریل تمام ماجرا رو برای ناتالی توضیح داد و بعد با هم یک نقشه کشیدند مرینت : اه تیکی حالا چیکار کنم اون رفت نیویورک و الان معجزه گر هم معلوم نیست کجاست 😭😭 تیکی : آنقدر ناراحت نباش می تونی بری نیویورک و پیدایش کنی ویز 🐢 : معلومه چی میگی تیکی اولن چجوری برن نیویورک دومن چجوری پیداش کنند سومن چجوری ازش پس بگیرند مرینت 💖 : عالی شد حالا چی کار کنم گربه ی سیاه هم با من قهره دیلنگ دیلینگ دیلینگ ویز 🐢 : مرینت مبالیت داره زنگ می خوره 💖 خودم دارم می بینم الو سلام رز مدرسه چی آلیا اومدم
تیکی : چی شد کی بود ؟ 💖 رز بود باید سریع بریم مدرسه زود باش تیکی بیا تو کیفم خدانگهدار بچه ها رسیدم به مدرسه و هنوز نینو نیومده بود می دونید الان تقریبا یک هفته ای میشه که نیومده مدرسه 😕 💖 سلام بچه ها چی شده چرا نینو هنوز نیومده جولیکا : مرینت 💖 جولیکا چرا داری تو بغلم گریه می کنی چرا آدرین اون ور ناراحته یکی به من بگه چیشدهههههه 😠 زویی : گوش کن از اونجایی که آلیا فراموشی گرفته کلویی هم سواستفاده کرده و آلیا رو برده سمت خودش و آلیا دقیقه یا حتی بطر با ما دعوا و ما رو عزبیت میکنه 💖 اه آلیا 😩 میلن : این چند اه 💖 داری چیکار می کنی آلیا آلیا : ههه فکر کردید انقدر عضیت تون میکنم تا از این مدرسه برید ههه 💙: سلام مرینت 💖 آدرین بلان نه یعنی کلام یعنی سلام خوبی دیدم ناراحتی چیزی شده ؟ 💙اره ناراحتم چون چون بخاطر نینو ناراحت هستم + نینو 😕 چرا - اون اون تو بیمارستان بستری شده + چی !!!!! 😵 - اره میدونی اون به آلیا خیلی نزدیک بود می دونی دیگه + اره می دونم - راستی میای امروز بریم کافه نه نه یعنی ام ام خودت بگو کجا بریم + 😏
مسعول : سلام خیلی خوش اومدید آقای آگرست 💙 ممنون خانم 💖 خب حالا چه فیلمی بریم ؟ 💙 ببخشید خانم خانم : جانم 💙 چه فیلمی دارید خانم : این لیست فیلم هامون هست 💖 ممنون خب ام فکر کنم مرینت و آدرین باهم : دومی 😅😅 خانم: اه نه ابر شرور سریع همه برید برون 💖 آدرین من من باید برم یه جایی بر می گردم 💙 بهت گفتم پلگ اون دختر پلگ 🐈 : هیش هیش نباید اینجا بگی 💙 راست میگی دستشویی میرم دستشویی 🐾 : سلام بانوی من 🐞 سلام گربه ی سیاه فکر کردم با من قهری 🐾 با تو چرا آخه 🐞 سر همون قضیه دیگه ام ببخشید باید برم بر میگردم

دیگه آلیا نیست به کی معجزه گر روباه قرمز رو بدم بیخیال جولیکا: 🐅 میلن : 🐀 رز : 🐷 کاگامی : 🐉 زویی : 🐝 و لوکا : 🐍 تیم ابر قهرمان به پیش 🐾وای بانوی من 🐞 بیاین بریم همه با هم ابر شرور رو شکست دادیم بزن قدش 🐞 گربه ی سیاه همین جا صبر کن وقتی معجزه گر ها رو گرفتم میام پیشت 🐾 باشه 🐞 من اومدم باید بریم نیویورک 🐾 جانم 🐞الان نه فردا باید بریم فردا توی راه برات توضیح میدیم 🐾 باشه پس فردا می بینمت خدانگهدار بانوی من 🐞 خدانگهدار گربه ی سیاه
فردا : هتل 🏨 کلویی : خیلی خوب آلیا ما یک دشمن دیگه هم داریم دختر کفشدوزکی 😠 دختر کفشدوزکی خودخواه هست و خیلی هم مغرور اون ولش کن اما ارباب شرارت دوست ما هست و باید بگذاریم که ابر شرور مون کنه فهمیدی ارباب شرارت: سلام کلویی آلیا : این ارباب شرارت کلویی: هیش اره این ارباب شرارته ارباب شرارت: می خوای کمکم کنی کلویی : چه کمکی ؟ پایان
پایان اگر خوشتون اومد لایک کنید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییییییییییییییی
ممنون ازتون