باهات میمونم (جیمین) پارت ۱

خب اول معرفی شخصیت ها😜 اسم شما اشلی هست و فامیلیتون گرهام هست 😃چشم های ابی تیله ای😚 و موهای سفید مصری کوتاه دارین 😎 یه خواهر به نام آسلی دارین که چشم ها و موهای مشکی داره😘 و شما ها با کوک خواهر برادر هستین 😄 شما یه برادر دیگه به اسم چا دارین(طرفدار های استرو چا رو میشناسن😊) خب شما یه نوع بیماری دارین سل هست(😂💔) تو این داستان جیمین و جیهوپ برادر هستن😐😁 شما قبلا عضو بلک پینک بودین ولی به خاطر بیماریتون گروه رو ترک کردین💔😐و با لیسا خیلی صمیمی هستی😄 حالا هم تو بیگ هیت کار اموز هستی و فردا دوره کار اموزیت تموم میشه😋💙( بی تی اس هنوز دبیو نکرده) خو امممم بریم سراغ داستان😊

کوک: اشلللللللییییییییییی😟 اشلی: یا عره عوره یا شمسی کوره😂😐چی شده کوک 😐 کوک: بلند شو یه چی بخور فردا دبیو داریم😌 اشلی: بع خاطر این بلندم کردییییییی???😡 راوی:اشلی دوباره میخوابه دوساعت بعد اشلی:سلام صبخ بخیر چا:صبح تو هم به خیر کوک کجاس? اشلی: منو بیدار کرد من دوباره خوابیدم ولی دلم واسه کوک تنگ میشه خدا بیامرز خیلی باحال بود😂😐 چا:هننننن?😂😐 کوک از تو انبار میاد بیرون و میگه غلط کردم😂 اشلی و چا:😂😂

فردا: کوک:اشلییییی اشلیییییی اشلییییی هوووویییی کوالااا پاشووووو امروز روز دبیو هستتتتتتتتتت😃 اشلی: یا پشم القدس 😐 چرا وحشی‌ بازی در میاری😐 اشلی: باشه من اماده میشم برو تو هم اماده شو😐💔 نیم ساعت بعد اشلی:کوک در اتاق رو باز کن اماده ای?? راوی:اشلی در اتاق رو باز میکنه و میبینه کوک اماده نشده و خوابه😐ال‌ فاتحه صلوات😐 (کوک بانی خوبی بود 💔😓) یک ساعت بعد اشلی:رسیدیم کوک: اره دماغم درد میکنه خیلی محکم زدی😂😐 اشلی:حقته😊 راوی:اشلی و کوک وارد ساختمون شدن کوک رفت پیش پسرا و گفت خواهرم داره میاد امیدوارم ازش خوشتون نیاد چون اگه خوشتون بیاد استخون هاتون رو خورد میکنم😂😐(ابرفظ😐) اشلی میاد داخل💖 اشلی :‌ سلام😊 جین:سلام تهیونگ:محوت میشه یونگی:خوابه😂 نامجون:سلام جیهوپ:س..س..سل..سلام😐 جیمین: سلام به روی ماهت عروسک عه یعنی چیزه سلام😐 کوک:اهمممم😐(فرزندم ارام باش😐)

عااااالیییسسسسس لیموش رو بدم هلوش رو بدم موزشو بدم کدومو بدم😐😂 همشو بده😃😂 پیام بازرگانی😂😐

چطور بود?😊 لایک و کامنت یادت نرع

😘😘😘😘😘