سلام دوستان امیدوارم از داستان جدید تالون و پنی من خوشتون بیاد 😍😘
تالون به سمت دکتر کلاو رفت وپرسید : امروز چه کار شرورانه ای داریم
دکتر کلاو گفت : امروز بزرگترین کار شرورانه ام را انجام می دهم
تالون : همیشه همینو میگی
دکتر کلاو پنچه اش رو به صندلی زد و گفت : ساکت شو، داشتم می گفتم امروز قراره بزرگترین سیل دنیا رو
راه بندازم
11 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
30 لایک
خب من واسه بار هزارم شروع کردم از اول خوندنش ، جالبه ازش سیر نمیشم😂
این همه شوق و ذوق برای این داستان عجیبه😂
فکر کنم برای بار صدم شروع کردم از پارت ۱ فصل ۱ خوندن😂
عالی ♥️😄😄😄