سلام اللن که دارم این پارتو مینویسم نیم ساعت قبلش پارت قبلو گذاشتم تو صف بررسی 😀 و اینکه الان ۱۴ خرداد هستش ساعت ۲ و ۳۴ دقیقه ی صبح یا همون نصفه شب خودمون 😢🤣😂
سلامی دوباره بریم سراغ داستان .......... بعد از مدرسه : از زبان مرینت : مدرسه تموم شد و رفتم خونه و خودمو انداختم رو تخت و کلی گریه 😭 کردم که همه ی کوامی ها دورم جمع شدنو گفتن گریه 😭 نکن دختر
که گفتم چجوری گریه 😭 نکنم مگه نمیدونین ادرین چی 😳 گفت؟؟؟اون منو دوس نداره 😭 اگه کسی رو که دوسش داره رو بدونم کیه جرش میدم 😭 ( حالا نگو خودشه 🤣) کوامی ها گفتن میدونیم ولی آروم باش و گوش کن ( بچه ها تیکی برای کوامی ها ماجرا رو تعریف کرده چون تو کیف مرینت بوده همه چیرو شنیده) تیکی گفت مرینت به نظر من باید آدرین رو فراموش کنی و با کت باشی
چون کت خیلی تو رو دوس داره
و منم میدونم که تو بعد از آدرین خیلی اونو دوس داری
و همینطور کت خیلی بارها عشقشو نسبت به تو ثابت کرده ولی تو همیشه اونو رد کردی و تمام بلاهایی که ادرین سر تو آورد تو سر اون آوردی ولی اون ناراحت 😔 نشد و ادامه داد تا شاید یه روزی تو رو به دست بیاره و این نشون میده که اون هیچوقت تو رو ول نمیکنه و وفاداره و تا آخرش عاشقته
گفتم درست میگی تیکی فراموش کردن ادرین خیلی سخته اما باید فراموشش کنم و عشقم رو به کت نشون بدم و افزایشش بدم و تبدیل شدم و به کت پیام دادم فردا صبح ساعت ۱۰ رو برج ایفل میبینمش 💋❤💋 و تبدیل به خودم شدمو به تیکی گفتم ساعت ۵ بیدارم کنه تا برم وسایل مورد نیازم برای طراحی رو بخرم ( بچه ها تو داستان من بجای پنج شنبه جمعه
شنبه و یکشنبه مدارس تعطیله
و اینکه تیکی
چون میدونه آدرین همون کته
بخاطر همین به مرینت این پیشنهادو داد)
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
زیبا بود😍💗
مرسی
سلام داستانت الیه جاشم رو قالیه🤣🤣
ادامه بده
🤣😅🤣 مرسی عزیزم 😀😀😀
عالیییییییییییییییییییییییییییییی بوددددددددددددددددددددددددددد مثل همیشه💖💖💖💖💖💖💖💖💖💜💜💜💜💜💜💜
دنبال شدی، ممنون میشم دنبال کنی گلم🙂❣