عشق تصادفی پارت 2

کوک:و تو هوشیاریم رو از دست دادی جی آ:اه ممنون که منو اوردی بیمارستان🙏من الان باید برم کوک:نه تو الان باید یکم استراحت کنی جی آ:باشه کوک رفت بیرون و به دکتر گفت

کوک:دکتر یعنی هیچ وقت دیگه حافظش بر نمیگرده دکتر:نه کوک:😟میشه من ازش مواظبت کنم دکتر:هرجوری خودت دوس داری کوک:ممنون بعد از نیم ساعت کوک رفت تو اتاق دید که جی آ خوابه کوک:وای چقدر مظلوم خوابیده یک دفعه جی آ پاشد جی آ:گفت چیه چیشده کوک :هیچی مرخص شدی باید بریم

جی آ :اه باشه جی آ لباساش رو پوشید و با کوک رفتن بیرون کوک:وایسا من یه تاکسی بگیرم باهم بریم خونه ما جی آ:نه من خودم میرم یه جای شما نمیخواد به زحمت بیوفتین کوک:نه من باید از شما مواظبت کنم نمیشه جی آ:خیلی ممنون 🥰🙏کوک:خواهش کاری نمیکنم کوک زنگ زد اژانس کوک:سلام تاکسی دارین تاکسی:بله کجا کوک:........ خیلی ممنون تاکسی:خواهش تا چند دقیقه دیگه میرسه چند دقیقه بعد تاکسی رسید تاکسی:کجا میرین کوک:...

شیشه های ماشین باز بود یه دفعه جی آ سردش شد کوک:چی شده جی آ:سرده کوک: ببخشید میشه شیشه ها رو بدین بالا تاکسی :چشم کوک:ممنون چند دقیقه بعد رسیدن خونه کوک درو باز کرد رفت تو ساعت 2 بود دیگه دید که هیچ کس نیست رفت گشت دید که همشون خواب هستن کوک :راستی من اسمت رو نمیدونم (به جی آ گفت راستی بچه ها اون اسم خودشو فقط میدونست ) جی آ : اسمم جی آ هست کوک:چه اسمه قشنگی داری جی آ: ممنون کوک:تو میتونی تو اتاق من بخوابی جی آ: خیلی ممنون واقعا نمیدونم چجوری تشکر کنم ازت کوک:نمیخواد تشکر کنی 😊

کوک: من رو زمین میخوابم تو هم میتونی رو تخت من بخوابی جی آ:باشه ممنون فردا شد جیهوپ اومد ببینه کوک اومده خونه یا نه دید که رو زمین خوابیده جیهوپ : پس اون کیه رو تخت رفت دید که یه دختره ای رفت بیرون جیهوپ:بچه هاااااا اعضا:چیشده جیهوپ:یه دختری رو تخت کوکی کوکی هم رو زمین خوابیده اعضا:😳😳جیهوپ :بیاید بریم نگاه کنیم رفتن تو اتاق دیدن که یه دختره ای رو تخت کوکی بیدار شد کوک:چرا اینجا جم شدین چی شده وی:این کیه کوک:بیاین بیرون تا براتون بگم

رفتن بیرون کوک:من دیشب داشتم از یه خیابون خلوت رد میشدم که دیدم این دختر اونجا افتاده رفتم دیدم خون ریزی داره زنگ زدم اورژانس اومدن بردن بعد که از اتاق عمل اوردن بیرون دکتر گفت که فراموشی گرفته منم به دکتر گفتم که من ازش مواظب میکنم اعضا :اها جیمین :اسمش چیه کوک:جی آ جین:چه اسم قشنگی داره کوک :اره شوگا : پس الان میخوای ازش مواظب کنی کوک:اره شوگا: ما کنسرت داریم فردا باید تمرین کنیم اون وقت چجوری میخوای ازش مواظبت کنی کوک:باخودمون میاریمش سر تمرین شوگا:نمیدونم هرجور راحتی