دوستان ار این پارت به بعد داستان+۱۰ هست سعی کردم داستان رو عاشقانه کنم نظرات فراموش نشه
من گفتم مرینت باید یه کاری بکنیم الان تمام شهر رو نفله میکنه و اون گفت نمیشه کاری کرد و گفت گردونه خوش شانسی و یدونه یخ اومد ما تو تعجب بودیم بعد مرینت دوروبرش رو نگاه کرد و گفت پیشی یه فکری دارم فکر کنم اون آکوما تو کفشاش رفته که با اون کفش ها همه رو نفله میکنه دنبالم بیا و بعد به زنه گفت اگه راست میگی و میتونی همه رو نفله کنی بیا دنبالمون و براش شکلک دراورد ?من دنبال بانو می رفتم و زن شرور هم دنبالمون میومد این کجا میره
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
آخه مگه اونا سیب ممنوعه دارن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟👊
اگه یکم رمان هاتو به واقعیت های میراکلس تبدیل کنی خیلی خوب میشه.
میری ثبت نام میکنی بخش ساختن تست مشخصات لازن رو میزاری بعد تو عنوان سوال داستان را مینویسی بعد جایی که عکس میزاری بالاش یه چندتا مسطتیل هست توشون بنویس آفرین و بعد منتظر انتشار باش
من خودم یکی سا ختم تو صف انتشار است اسمش لیدیباگ هست
خیلی خوب بود من دیگه خیلی دیر خوندم?
من هم یه داستان نوشتم ?HOW IT HAPPENED ?
دوستان پارت ۷ اومده و پارت ۸ هم در حال بررسی دوستان گلم براتون ترکوندم پارت های بعد برید ببینید لذت ببرید??
نه عزیزم همش رو خودم می سازم به خدا و پارت ۷ هم با فضایی عاشقانه و زیبا و اتفاقی? در حال بررسی هست
پارت ۷ اومده؟
عالی
عالی بعدی رو بزار