Marinett 3

استفان : آدرین نظرت چیه شب بریم بیرون ؟ 💚: باشه استفان : خب بریم رستورانی که همیشه میریم 💚اوکی کلاس هم دیگه تموم شده من باید برم خونه بعد هم آماده بشم ساعت ۶ خوبه بریم ؟ استفان : باشه ساعت ۶ خوبه و .....💚 استفان مراقب باش حالت خوبه استفان : ابن دیگه چی بود 💚نمی دونم ولی باید بریم

💖 هوفففففف💜 چی شده 💖حوصله ندارم💜 منم همینطور 💖 برام رستوران 💜الان 💖 شب 💜باشه 💖 عالیه مرسی لایلا💜 مرینت پدر اجازه .....💖 نمی ده 💜 آره 💖 هوف💜 آره زندگی حوصله سر بره 💖 آره 💜مرینت برو کنار خطرناکه💖 چی « لایلا دست مرینت رو کشید اون طرف »💜 بهت گفتن خطرناکه 💖 باشه💜 لایلا بریم توی اتاق محافظ 💖 اتاق محافظ دیگه چیه 💜 من قبلا این بخش رو درست کردم هرچی باشه من نابغه ام 💖 پس تو چی 💜 منم میام اما الان کار دارم

آدرین : خب بالاخره رسیدم خونه باید به کلویی هشدار بدم

«آدرین 💚 کلویی💛 سابرینا 💘»💛 مشق هام تموم شد 💘 آره یکم دیگه مونده 💛 سابرینا زود باش💚 کلویی سابرینا 💛 سلام داداشی💚 کلویی با سابرینا برین توی اتاق محافظ💘 تموم شده 💚 فهمیدی کلویی💛 آره فهمیدم

💚 خب هیچی مرتبه چی ... این چیه « پلگ 🐱» 🐱اسم من پلگه و یه کوامی هستم پس اگر میخوای که دنیایی که توش زندگی میکنی نابود نشه باید به محافظ پاریس تبدیل بشی البته به همراه همکارت 💚من قهرمان ..... امکان نداره 🐱منم همین فکر رو کردم ولی دیگه چاره ای نیست 😎 ورد تبدیل تو پلگ تبدیل گربه ای قدرت تو تخریبه که فقط یه بار قابل استفادست و بعد از استفاده از اون پنج دقیقه فرست داری تا به حالت عادی برگردی و کسی هم نباید از وجود من با خبر بشه

تیکی : می دونستم تو هلدر مناسبی برای من هستی « برو اسلاید بعد چالش دارم 👈»