10 اسلاید امتیازی توسط: ❣️Mini❣️ انتشار: 4 سال پیش 387 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خب اومدم با پارت دو حتما حمایت کنید لایک و کامنت یادتون نره👋🏻💓😇 بریم برای تست
اِلا با گیجی:واییییی حالا چیکار کنم🤯 جیمین با من چی کار داره 🤯
لباسسسسس چی بپوشم 😱😨
بلخره بعد دوساعت ی ست شلوار و پیراهن مشکی و طوسی میپوشه و راهی کافه میشع
جیمین با ذوقی که داره:
دیدی چی شد حالا میخوایم چی کار کنیم
خداکنه الا ازم نترسه
اون خیلی دختر خوشگلیع 😍
و میره حموم بعد از حموم موهاشو شونع میکنع و کتو شلوار مشکیشو میپوشع و سوار لامبورگینی مشکیش میشه و راه میوفته .
ساعت ۳:۴۵
اِلا وقتی وارد کافه سئول میشه دستاشو به هم گره میزنه و به دوروبرش نگاه میکنه یخورده که سرشو میچرخونه یک میز رو میبینه که خالیه میخواد بره و روی میز بشینه که یکی صداش میکنه وقتی برمیگزده جیمینو میبینه و با لبخندی مصنوعی براش دست تکون میده و اهسته اهسته میره پیشش،جیمین وقتی میبینه که اِلا حرف نمیزنه با لبخند کوچیکی سرشو به سمت اِلا میگیره دستاشو مشت میکنه و روی میز میزاره:فکر نمیکردم انقد زود بیای
اِلا:من هم فکر نمیکردم که شما انقدر زود بیاین آقای پارک جیمین
جیمین دستاشو از روی میز برمیداره و به صندلی تکیه میده:دیگه به من نگو آقای پارک جیمین حس بدی بهم دست میده میتونی بهم بگی جیمین اینجوری راحت ترم
اِلا سرشو پایین میگیره:چشم آقای پار....ممم چشم جیمین
جیمین خنده صداداری میکنه: ممنون،صداشو صاف میکنه: میشه منم بهت بگم اِلا
اِلا سرشو بالا میگیره و با لبخند:بله خوشحال میشم.
نویسنده:جیمین و اِلا گرم صحبت بودن که گارسون میاد سمتشون: سلام به کافه سئول خوش اومدید چیزی میل دارید
اِلا رو به گارسون میکنه:من یه کاپوچینو میخام با کاپکیک
جیمن هم با لبخند به اِلا نگاه میکنه و بعد سرشو سمت گارسون میچرخونه:من فقط یه لیوان قهوه میخورم ممنون
گارسون چند قدم عقب میره و خودکارشو برمیداره و همراه با نوشتن:میز شمارهی ۲۶ یک قهوه یک کاپوچینو و یک کاپ کیک،گارسون خودکار رو میزاره تو جیبش و با لبخند:سفارش شما تا ۱۰ دقیقه دیگه اماده میشه.
و به سمت میز بعدی میره.
تقریبا ۱۰دقیقه میگذره
و گارسون سفارشا رو میاره
بعد از گذشت یک ربع که جیمین قهوشو میخوره اِلا شروع میکنه به خوردن کاپ کیک و بعدش هم کاپوچینوشو میخوره
جیمین گوشیشو از جیب کتش درمیاره و چک میکنه
اِلا هم ساکت جلوی جیمین نشسته بود و به دستاش نگاه میکرد که روی پاهاش داشت با ناخوناش بازی میکرد
جیمین سکوتو میشکنه:نمیخوای ازم بپرسی چرا گفتم بیای؟
اِلا با تعجب سرشو خم میکنه:خب با من چی کار دارین کع گفتین بیام ؟
جیمین هم با تعجب و حالت غمگینی که به صورتش میده:ببین دیشب چون برات مزاحم اومده بود من اومدم و جلوشو گرفتم درسته؟
اِلا یخورده مکث میکنه و سرشو خم تر میکنه:بله درسته
جیمین از دیدن اِلا که صورتش حالت کیوت باری داره لبخند کوچیکی میزنه:خوب همونطور که تو هم میدونی من ی مافیام پس الان تو توی خطر هستی !باید ی مدت پیش من و به عنوان bfم باشی
اِلا با خودش میگه:وایییی ببین چی شد حالا باید ی مدت پیش جیمین باشم این فرد اینقدر خطرناک
خدااا لعنتت کنه میلن که زورم کردی بیام تو اون پارتی
😫😫😫
از زبون جیمین
بیچاره فک کنم سکته زد
نیم ساعته تو فکره
منم دیرم شده،کع با صدای اِلا حواسمو جم کردم
اِلا سرشو بالا میگره و با تردید:اهممم اقای پارک من تا چند ساعت دیگه بهتون میگم
جیمین هم صاف میشینه و یه نگاهی به اِلا میندازه و با قاطعیت:باشه پس منتظرم
اِلا به ساعت مچیش نگاه میکنه و بعد اهسته زیر چشمی جوری که جیمین متوجه نشه به جیمین نگاه میکنه
جیمین که حواسش به گوشیش بود سرشو بلند میکنه میکنه و سریع به اِلا نگاه میکنه اِلا هم سریع سرشو میچرخونه که جیمین متوجه نشه که نگاهش کرده
جیمین که متوجه شده بود لبخندی میزنه و به کفشاش نگاه میکنه و وقتی دوباره یاد نگاه اِلا میوفته خنده اروم و صداداری میکنه
اِلا خجالت میکشه و سرخ میشه
۵دیقه میگذره و همینجور پیش میره
اِلا با خوابالودگی به ساعتش نگاه میکنه و چشماش گرد میشه
با عجله بلند میشه و با مِنمِن:ببخشید آقایپا.... اخ باز یادم رفت ببخشید جیمین من دیرم شده باید برم.
جیمین وقتی متوجه میشه که اِلا بلند شده از سر میز پا میشه و با حالتی محترمانه و با لبخند:ایراد نداره میتونید برید خانم اِلا ممنون که وقتتون رو به من دادید خوشحال میشم زود تر جواب درخواستمو هم بدید.
اِلا تندتند و با ناراحتی:باشه ممنون.
اِلا اینو گفت و با عجله از کافه رفت بیرون و به اسنپ زنگ زد ۱۰ دقیقه بعد اسنپ رسید و اِلا سوار شد وقتی تو راه بود اِلا تازه یادش اومد که پول کافه رو حساب نکرده اِلا دستشو گذاشت رو پیشونیش و اروم زیر لب با تأسف گفت: دخترهی دستوپا جلفتی حالا باید چیکار کنی
برمیگردیم تو کافه پیش جیمین،۱۰ دقیقه قبل
از زبون جیمین:وقتی اِلا رفت بیرون از کافه منم رو صندلی نشستم و اروم سرمو به صندلی تکیه دادم:هوفف،عجب روزی بود ایکاش زودتر جواب سوالمو بده
گارسون اهسته اهسته سمت میز جیمین میره:چیز دیگهای میل ندارید آقا
جیمین هول میشه و صاف میشینه رو صندلی و با چشمان گرد به گارسون نگاه میکنه و تقریبا اروم میگه نه ممنون
جیمین کلافه از صندلی بلند میشه و میره که پول سفارش هارو بده
برمیگردیم پیش اِلا
از زبون اِلا
الان باید با این میلن حرف بزنم ببینم چی میشه
کع یعو صدا گوشیش میاد با دیدن اسم رو تلفن دوباره اتیشی میشع
کاتت/////😁
گارسون اهسته اهسته سمت میز جیمین میره:چیز دیگهای میل ندارید آقا
جیمین هول میشه و صاف میشینه رو صندلی و با چشمان گرد به گارسون نگاه میکنه و تقریبا اروم میگه نه ممنون
جیمین کلافه از صندلی بلند میشه و میره که پول سفارش هارو بده
برمیگردیم پیش اِلا
از زبون اِلا
الان باید با این میلن حرف بزنم ببینم چی میشه
کع یعو صدا گوشیش میاد با دیدن اسم رو تلفن دوباره اتیشی میشع
کاتت/////😁
.......
.......
به استیکره دقت نکنید یادم رفت نزارمش😂💔
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
36 لایک
😇💕
💜
عالی بود🦋💕
حتما ادامه بده
ممنون چشم😍💜
شتت😐☁
داشتم میرفتم تو فاز الانم که تموم شد..😐🌈
عاولییییی بودد♥
😂
ممنون 💜
عاولی بید
میسی😁💜
چقد من ساده امممم چقد زود قبول کردم😐😂
اشکال نداره جالب بود لایکیدم ولی بازم خلاصه شده اگه یکم بازترش کنی به نظرم بهتر میشه خیلی طرفدار پیدا می کنه:)
😂ولی باز خوشبحالت به قول میلن🤣💜💜
سلام آرمیتا😐✨
من آلبرتم😂✨
و اینکه امیدوارم دوستت راضی شه 😐☹️💓
تنکس هلن😂💜
خوش تشریف اوردید💜💙🖤
دوستم میگه اخرای داستان تو بگیر نقشو😂
تفففف
نمیخوام
بح ناخن راصطم
به جهنم
به درک
به کتفم
به ورم
به هیچ جام
😂عصبی نشو خواهرم نقش ته جونمو گرفتی خوشبحالت💜❤️💙🖤 خوشحال باش😂