10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Ice bug❄ انتشار: 4 سال پیش 930 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام خوشگلام اومدم با پارت ۳ خوش باشید 🤗🤗🤗😄😄😄😄
کجا بودمممممم 🤔🤔🤔🤔
اها یادم اومد خوب بریم برا داستان
پارت قبلی دستم خورد اومدم این ور ولی اشکال نداره بریم داستانو بخونیم
مرینت : رفتم پایین که دیدم یه خانم خوشگل با موهای بلند ابی و دم قرمز و اقایی با موهای قهوه ای و دم قهوه ای و یه دختر با چشمای قهوه ای و موهای بلند قهوه ای و دم سیاه اونجا رو صدف نشستن و با خانوم و اقای اگراست دارن صحبت میکنن رفتم جلو و سلام کردم که دیدم اچن خانومه که موهای ابی داشت با سرعت تند اومد و من رو بقل کرد گفت دختره عزیزم برگشتی 😢😢😢😢😭😭😭
مرینت : جاااااان 😶😶😶😶😶😳😳😳😳😳😳😳
مارگارات : من مامانتم
مرینت : چیییییییییییییییییییی😨😨😨😨😨😨😨😨😨😨اما مامان من مُرده
مارگارات : اون ادم بوده و الکی بوده من مامانه اصلیتم
مرینت : اصلا هیچی متوجه نمیشم
مارگارت : ببین تو وقتی بچه بودی به دسته لایلا طلسم شدی و تبدیل به انسان شدی و ما تو رو گزاشتیم تو ساحل و به همه گفتیم که تو گم شدی و.......
مرینت تو ذهنش : بهم خیلی فشار اومد اصلا باورم نمیشه تمام این مدت زجر هایی که کشیدم همه الکی بود و الان من بچه ی ملکه و پادشاه دریاها هستم😕😕😕 و دیگه هیچی نفهمیدم😧😧😧😧
(راستی عکس صفحه ی قبل عکس لایلا بود )
از زبان ادرین : خالم داشت همه چیز رو برای مرینت توضیح نیداد که یک دفعه مرینت بیهوش شد و فقط من و ماریا متوجه شدیم چون هواسمون به مرینت بود و بقیه هواسشون به خالم بود که من یک دفعه داد زدم مرینت 😨😨😨😨😵😵😵😵😵😵😵که همه روشونو سمت من کردن و مرینتو دیدن و منم خیلی تند شنا کردم و مرینتو برداشتم و بقلش کردم و گفتم زنگ بزنید به دکتر که ناتالی زنگ زد به بادکنک دکتر (چه اسمه مسخره ای گزاشتم 😐) و من مرینتو گزاشتم رو صدف (خوب چرا منو نگاه میکنی اره دیگه مگه میخواستی بزارن رو مبل مثلا اینا تو اب زندگی مکننا 😐😐😐😐اره با تو هستم که داری میخونی 😐😐😐) و بعد از چند دقیقه دکتر اومد و دیدش و گفت که چیزی نیست و فقط فشار عصبی بوده و منم خیالم راحت شد که دکتر گفت چند دقیقه دیگع بهوش میاد 🙂که شوهرخالم گفت : ممنون دکتر ☺
دکتر : خواهش میکنم 😄
ماریا : من تو فکر رفتم و تمام کارهای ادرینو زیرنظر داشتم و تمام کاراش هم مثل یه عاشق بود
از زبان ادرین : به بقیه گفتم که مرینتو میبرم تو اتاق
همه : باشه
ماریا : من میرم دستشویی (الکی نگو :| ماریا : تو فوضولی 😐😐 من : اره 🙄)
ادرین : مرینتو گزاشتم رو تخت و موهاشو نوازش گردم و گفتم : نمیدنم تو هم دوستم داری یا نه ولی من عاشقتم حاضرم جونمو برات بدم تو فقط پیشم باش و امیدوارم دوستم داشته باشی و یواش ل.ب.ش.و. ب.و.س.ی.د.م
و بعدش بلند شدم
ماریا : دیدم ادرین برای مرینت چیزای عاشقانه میگه و بعدش چییییی 😲😲😲 خدای من 😲😲😲ل.ب.ش.و. ب.و.س.ی.د😍😲😲😍😲😍😲چه عاشقانه که دیدم داره میاد بیرون و منم با تمام سرعتم رفتم سمت دستشویی و بعدش که ادرین رفت رفتم پیش بقیه و نشستم و به ادرین گفتم : میشه با هم صحبت کنیم
ادرین : چرا که نه
(رفتن تو یه اتاق )
ماریا : میدونم مرینتو دوست داری 😏
ادرین : چیییییییییی😨😨😨😨کی بهت گفته 😵😵😵
ماریا : هیچکی خودم با چشمای خودم دیدم که چیزای عاشقتنه گفتی و ب.و.س.ی.د.ی.ش
ادرین : خوب اره دوسش دارم 😍😍😍
ماریا : خوب من کاری میکنم که بهش برسی 🤗
ادرین : واقعا میگی اوه ممنون ممنون ممنون 😍😍😍😍😍
ماریا : خواهش میکنم 🤗🤗خوب حالا بیا بریم پیشه مرینت
ادرین : باشه 😍😍😍😍😄😄😄
{رفتن پیشه مرینت }
ادرین : ماریا نگاش کن چقدر ناز خوابیده 😍😍😍😍😍
ماریا : اره عجب خواهر خوشگلی دارم .....خوب ادرین 😏
ادرین : ها 😍
ماریا : مرینت الان غش کرده خوب ! 😏😏😏
ادرین : خوب 😍😍😍😍😍
ماریا : میخوای بیدارش کنیم 😏😏😏😏😏
ادرین : ارهههههه😄😄😍😍.....اااا ولی چطور 🤔🤔🤔🤔
ماریا : کلی نقشه دارم 😈😈😈😈
ادرین : یا حضرت عباس 😨
ماریا : اول از یه پر شروع میکنیم 😈 .......گیل گیل گیللللییییییی چرا بیدار نشد 😐😐😐 خوب بعدی : اب یخ 😈😈😈🌊🌊🌊❄❄❄
ادرین : 😨😨😨😨😨😨😨
ماریا : پیششششش (مثلا اب ریخت 🤦🏻🤦🏻🤦🏻)
مرینت : سردهههههه 😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵😵
ماریا : ااااا بیدارشد 😄😄😄😄(ببینید اگه کسی قش کرده هیچ وقت روش اب یخ نریزید چون باعث سکته میشه باید این کارو کنید اول پاشو بدین بالا و بعدش رو صورتش چند قطره اب بریزید اینجوری بهوش میاد ولی اگه سکته کرد سریع به امبولانس زنگ بزنید و هر کسی که بلنده باید بیماررو سی پی ار بکنه یعنی دوتا دست رو روی هم میزارین و رو قفسه سینه میزارید و با فشار تمام باید کاری کنید که قلب دوباره به کار بیاد و باید اینجوری باشه و فقط هم ۵ دقیقه وقت دارید چون ادم تا میخپاد روح از بدنش جدا بشه پنج دقیقه وقت هست و اول باید مغز برگرده بعدش قلب بعدش نفس اگه اینجوری نباشه اون فرد میمیره
واو چه اطلاعاتی دادما 😐😇 چون بابام پرستاره بلد بودم و راستی هیچ وقت فردی که سکته کرده رو روش اب نریزید امیدوارم این اطلاعات بدرد بخوره 🤗🤗🤗😇😇😇 )
مرینت : من کجام ؟
ادرین : خونه ی من 😁
مرینت تو دلش : یکم باهاشون شوخی کنم
مرینت : شما کی هستیم و من کی هستم اصلا من چه موجودی هستم 😨😨😨😨😨😨😨
ادرین و ماریا : چی تو حافظتو از دست دادی 😵😵😵😵😵😵😵
مرینت : اره 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣شوخی کرده بچه ها 🤣🤣🤣🤣🤣
ادرین : اوف ترسیدم 😅😅😅
ماریا : وایسا تا تورو نکشتم 😡😡😡😠😠😠😠😠😠
مرینت : نمیتونی منو بگیری 😋😋😋😋😋😜😜😜😜
ماریا : میتونم
مرینت : نمیتونم
ماریا : میتونی
مرینت : میتونی
ماریا : نمیتونم .....اااااا گولم زدی
مرینت : 😎😎😎😛😜😜😜😜
ادرین : بس میکنید یا نه 😐
مرینت : میکنیم خوب ادرین میشه چندتا کتاب بیاری تا بخونیم
ادرین : باشه
مرینت : ممنون 😍.....ماریا
ماریا : چته
مرینت : عاشق شدم 😍😍😍😍
ماریا : عاشق کی حتما ادرین 😐🤓
مرینت : اره 😍😍😍😍😍
ماریا : باشه کاری میکنم که بهش برسی 🙂
مرینت : مرسی عشقم 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
ادرین : بفرما اینم کتابی که میخواستی 🙂
مرینت : مرسی 😍😘
ادرین : خواهش 🤗
مرینت : ماریا تو نمیخونی ؟
ماریا : اسم کتاب چیه ؟
مرینت : خون اشام زیبا (این کتاب خون اشام زیبا داستان بعدیه منه 🤗🤗🤗🤗)
ماریا : اره میخوام بخونم
مرینت : خوب بیا نسخه اولش رو بگیر
ماریا : تو چی ؟ 🤔
مرینت : من نسخه سوم هستم 😎
ادرین : منم نسخه دوم 🤗
ماریا : خوب من نسخه اولشو میخونم 😇😇😇
مرینت : باشه 😎
بعد از یک ساعت
مرینت : تموم شد 😆
ادرین : برای منم 😄
ماریا : برای منم 😃
مرینت : خوب چیکار کنیم 🤔
ادرین : صبر کنید برادرمو صدا کنم
مرینت : تو برادر داری 😶😶😶
ادرین : اره یه خواهر هم دارم مگه نگفتم 🤔
مرینت : نه 😐
ادرین : خوب بزار برم بیدارشون کنم
مرینت : من فکر نمیکردم یه پسرخاله و دختر خاله دیگه داشته باشم
ماریا : خوب دیگه داری
بریم پیش ادرین : ادرینا پاشو 😐😐😐
ادرینا : ول کن داداش 😫😫😫
ادرین : میگم پاشو دختر خالمون پیدا شد 😐😐😐😐
ادرینا : جدییییی 🤓🤓🤓
ادرین : اره 😄
ادرینا : بریم پی....
ادرین : نه اول باید ارین رو بیدار کنیم
ادرینا : باشه 😑😑😑😑😑
ادرین و ادرینا : ارین پاشووووووووو
ارین : ول کنید 😫😫😫😫😫😫😣😣😣😣
ادرینا : دختر خالمون پیدا شدددددددد😆😆😆😆😆😆
ارین : واقعا 😃😃😃😃😃
ادرین : اره 😄
ارین : بریم پیشش
ادرین و ادرینا :بریممممم 😆😆😆😆
ادرینا و ارین : دخترخالمون کجاست
چند دقیقه قبل :
مرینت : میگم ما خواهر یا بردار دیگه ای نداریم که مثل من طلسم شده باشن ؟
ماریا : چرا داریم ولی هیچ کس راجبش چیزی نمیدونه 😕😕
مرینت : واقعا حالا برادرمونه یا خواهرمونه؟
ماریا : برادرمونه اسمش مایکه اون طلسمه خوابه ابد رفته و فقط با عشقه حقیقی بیدار میشه 😔
مرینت : اوه 😢
ارین و ادرینا : دختر خالمون کجاس 😆😆😆😆😆😆
ماریا و مرینت : ترسیدمممم 😱😱😱😱
ادرین و ادرینا و ارین : 😅😅😅
ادرینا : وااااای تو چقدر نازی 😍😍😍😍😍😍😍
ارین : راست میگه 😄😉
مرینت : مرسی 😳
ماریا : خوب بچه ها بیاین بازی کنیم 😆
همه : چه بازی ؟ 😀
ماریا : جنگ بالشتیییییییییی😆😆😆😆😆😆😆😆😆
همه : هوراااااااا 😆😆😆😆😆😆
ادرین : خوب این ماله من ، این ماله مرینت ، این ماله ماریا ، این ماله ادرینا و این ماله ارین
همه : هوراااااااااا
مرینت : یک .....دو ......سههههه شروععععع
بریم پیشه بزرگترا 😐
گابریل : میگم ما الان ۲ ساعته داریم صحبت میکنیم و اصلا هم به بچه ها سر نزدیم
امیلی : راست میگیا
مارگارات : خوب پاشین بریم بهشون سربزنیم
همه : باشه
از زبان امیلی : هممون شنا کردیم و رفتیم سمت اتاق ادرین که یک دفعه 😨😨😨😨😨
ممنون که با من همراه بودین بای بای 😘😘😘😘😘
راستی یه چالش 😉
اسمتو برعکس بنویس مثل من نگاه 👇🏻👇🏻
لگرت =ترگل
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
نسترن=نرتسن
پارت بعد سلام
هلیا =ایله
فالویی بفالو
عالی بود پارت بعد رو نمیخوای بزاری
میشه پارت بعدی رو بدی😢😢😢😢
😭😭سه ماه گذشته کجایی؟😭😭
بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی بعدی
سلام لطفا پارت بعدی رو بذار
آیان=نایا
داستانت خیلی تک و زیباست زود پارت بعد رو بزارررررررررررر😘😘😘😘💖💖💖