داستان های میراکلسی 😍😍

کت : داری چی میدوزی لیدی 😘 مرینت : دارم عروسک تورو میدوزم پیشی 😍

مرینت : بیا کاگامی اینو بزار اینجا تا خوشگل بشی 😍 کاگامی : ممنون مرینت 😘

الیا : اون ادرینه ، شکست خورده دوپس دوپس 😎😎😎 نینو : چرا من باید تو زندان باشم 😐 کلویی : سابرینا بریز بریز 😎😎😎😎 سابرینا : پول پول پولللللللللل 💵💵💵💵 ادرین : اخه چرا من باید اینجوری باشم 😐😭 مرینت : نهههههههههههه😠😠😠😡😡😡😡

کت : چطوری بانو 😘 لیدی : بازم شروع کرد 😥😥😒😒 (نکته : اونم اینکه این تصویری که میبینید عکس صفحه کلید من هستش )

کت : اماده ای 😇 لیدی : اره خیلی هیجان دارم 😆😆😆

لیدی : لا لا لا .... لا لا لا کت : پیس لیدی بیا خوابید لیدی : باشه الان میام ولی خیلی کیوته 😍 کت : تو هم کیوتی لیدی : 😘😘😘😘

لیدی : منو با ابرقهرمان های دیگه وارد شدیم که دیدیم یه کلاسه رو هر صندلی هم اسم مارو نوشته و ماهم روش نشستیم که یک دفعه دیدیم رو تخته نوسته شده who are you یعنی شما کی هستین که من یک دفعه بلند شدم و گفتم اینطوری نمیشه که یک دفعه همه به حالت عادی برگشتیم و هویت همو فهمیدیم 🙂😋

لیدی : بیا پیشی کوچولو بیا بیا 🤗 کت : نه من میترسم😨

کت : بگو سیبببب لیدی : سیببببببب

کت : بانوی من نگران نباش شکستشون میدیم لیدی : باشه