
سلام اینم پارت 4 امیدوارم خوشتون بیاد و از قسمت بعد داستان جالب و جالب تر میشه پس از دست ندید و به دوستاتون هم معرفی کنید واگر تونستم توی ۳ فصل مجزا یعنی یکی که این باش و دوتای دیگه ادامه میدم یعنی اگر تونستم تا ۴۵ قسمت در ۳ فصل ولی مطمئن باشید که داستان طولانی و ادامه دار خواهد بود دوستون دارم ممنون???
میبینه که کل پنجره ها شکسته و کاگامی شرور شده و پشت سرشه? پلگ میره تو جیب لباس آدرین. آدرین : کاگامی باهاش غلبه کن تو میتونی.کاگامی : من کاگامی نیستم نابود گرم و اومدم تو رو نابود کنم تو لیاقت زنده موندن نداری ولی اول باید معجزه گر لیدی باگ و کت نوار رو بگیرم . و آدرین رو تو یه توپ انرژی زندانی میکنه و اونو با خودش میبره . قنادی خانواده مرینت.مرینت داشت با خوشحالی به پدر و مادرش کمک میکرد که نابود گر (کاگامی) و آدرین رو بالای خونه های روبه رویی میبینه و به پدر مادرش میگه : خسته شدم با اجازتون میرم استراحت کنم. و میره بالا و میگه :?تیکی اسپوتس آن?.و میره که پاریس و ?آدرین? رو نجات بده .
و بالای پشت بوم دنبالشون میدوه و سعی میکنه آدرین رو نجات بده هرچقدر بای یویوش به توپ قدرت میزنه یویوش میفته بعد سعی میکنه از طریق ضعیف کردن نابود گر نجاتش بده ولی نمیتونه بعد میگه : ?لاکی چارم?. بعد یه تفنگ پینتبال (توپ های رنگ) گیرش میاد . فکر میکنه و میفهمه باید کاری کنه که نابود گر گیج بشه که که توپ قدرت آدرین از بین میره و سریع لیدی باگ اونو میگره و میبره توی ایستگاه مترو به آدرین میگه : اینجا بمون و میره سراغ نابودگر . آدرین هم سریع میره تو دستشویی و تبدیل میشه و سریع میره که کمک لیدی باگ کنه وقتی میرسه نابود گر توپ های قدرت شلیک میکنه تا بتونه لیدی باگ و کت نوار رو بگیره و
لیدی باگ و کت نوار شروع میکنن به جاخالی دادن و چرخوندن یویو و چوبشون و همینطور جلو میرن و همینطور با نابود گر مقابله میکنن و نابودگر میره رو زمین کت نوار و لیدی باگ هم میرن دنبالش نابود گر هم شروع میکنه ماشین گذاشتن توی توپ قدرت و پرت کردن روشون و ماشین میافته روی دم کت نار و نابود گر به سمت کت نوار یه توپ قدرت شلیک میکنه لیدی باگ با سرعت کمربند کت رو در میاره و کت رو میکشه و میبره یه جا قایم میشن و میگه اینجور نمیشه باید با نقشه بکشیم وقتیم که نقشه میکشن? سریع درمیان و میبینن نابود گر نیستش بعد لیدی باگ میفهمه که اون داره میره سراغ آدرین بعد به کت میگه کت زود باش نزار به توی ایستگاه مترو
کت نوار : مگه اونجا چی هست ? . لیدی باگ : آدرین آگرست اون مدله نابود گر دنبال اونه . کت نوار : باشه . و میرن جلوی نابود گرو میگیرن و لیدی باگ میگه : کت آدرین رو ببر .و یه چشمک میزنه کت نوار هم میفهمه و یه ماکت از آدرین برمیده و به سمت برج ایفل میره و نابود گر دنبالش میره وقتی نابود گر به کت نوار نزدیک میشه لیدی باگ شروع میکنه با تفنگ پینتبال بهش شلیک کردن تا اعصاب نابود گر خورد بشه وقتی اعصابش خورد شد یه نصف توپ قدرت به سمت لیدی باگ درست کرد و لیدی باگ گفت : حالاااااااا. و کت نوار پرید وگفت :? کت کلیزام?.و با پنجه اش زد به دستبند نابود گر و کاگامی به حالت اول برگشت و لیدی باگ آکوما رو پروانه کرد و
همه چیز رو به حالت اول برگردوند و مشتشو زد به مشت کت و کت گفت : میبینم که نابود گر نابود شده?. و لیدی باگ رفت پیش کاگامی و گفت : حالت خوبه . کاگامی گفت : ممنون خوبم .و کت از این فرصت استفاده کرد و برگشت به ایستگاه مترو . لیدی باگ : راستی آدرین! . و رفت آدرین رو آورد وقتی آدرین رسید گفت : کاگامی خوبی ؟. کاگامی : آره خوبم و با ناراحتی گفت ببخشید وقتی گفتی دوستم نداری بیش از حد ناراحت شدم و آکوماتیز شدم . لیدی باگ :�? ?. آدرین : اشکال نداره مهم اینه که الان حالت خوبه . لیدی باگ : دیگه باید برم خدافظ و میره خونه وقتی میرسه از خستگی میره تو رخت خواب و خوابش میبره و زمان مدرسه میرسه تیکی : مرینت قبل از رفتن جعبه میراکلس رو چک کن دیشب یادت رفت چک کنی .
مرینت : تیکی دیرم میشه بعد که برگشتم چک میکنم . تیکی : باشه . و میره مدرسه و میبینه که کاگامی نیستش و نینو رفته نشسته جاش و دخترا تمام جا ها رو گرفتن جز کنار آدرین و از آدرین اجازه میگیره و میشینه پیشش و خانم بوستیه میگه بچه ها کاگامی میخواد بهمون خبر مهمی رو بده و کاگامی میاد داخل و وقتی مرینت رو پیش آدرین میبینه ناراحت میشه و وقتی مرینت بلند میشه که بره یه جا دیگه. کاگامی میگه :نیاز نیست مرینت همون جا بشین? و بلند میگه بچه ها من دارم از پیشتون میرم و به عمارت خانوادگیمون به ژاپن برمیگردم خدافظ? . و از کلاس میره بیرون مرینت و آدرین میدون دنبال کاگامی و میگن : نیاز نیست بری تو دوست مایی?.
ولی میگه :به نفع من و همست که برم و بلیطم رو هم گرفتم خدافظ و میره .مدرسه که تموم میشه مرینت میره خونه و تا میخواد بره بالا پدر و مادرش میگن مرینت میشه این جعبه شیرینی ها رو به این آدرس ها برسونی ( آدرس رو،روی برگه واسش نوشتن ) میگه: باشه. و دوچرخه اش رو آماده میکنه و راه می افته تیکی میگه: مرینت جعبه میراکلس ها .مرینت : باشه واسشون اتفاقی نمی افته توی یه گرامافون رمز دارن . تیکی : باشه ولی مرینت بیشتر مراقب باش تو الان یه نگهبان هستی و نگهبان باید مراقب باشه . مرینت : باشه تیکی قل میدم?? .و میره و همه شیرینی هارو تحویل میده و برمیگرده خونه دوچرخه? رو میزاره تو راه رو به پدر و مادرش سلام میکنه و
میره بالا رمز گرامافون و میزنه و وقتی گرامافون باز میشه میبینن که.............
امیدوارم خوشتون اومده باشه و حتما نظر بدید دوست دارم نظرتون رو بدونم و لطفا داستان رو به دوستاتون معرفی کنید و از قسمت بعد داستان جالب و جالب تر خواهد شد و اگر تونستم توی ۳ فصل مجزا یعنی یکی که این باش و دوتای دیگه ادامه میدم یعنی اگر تونستم تا ۴۵ قسمت در ۳ فصل ولی مطمئن باشید که داستان طولانی و ادامه دار خواهد بود دوستون دارم ممنون❤???
امیدوارم خوشتون اومده باشه و نظر بدید دوستون دارم ممنون❤???
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام قسمت پنجم رو گذاشتم برید بخونید و امیدوارم خوشتون بیاد???
سلام نظرهایی که فرستادین منو خیلی خوشحال کردن و به من و داستانم لطف دارید ?
بسیار عالی بود تو خیلی خوب توصیف میکنی واقعا ممنونم❤❤❤❤❤❤❤❤
سلام لطفا نظرتون رو بگید ممنون??❤