
سلام اینم قسمت 6 امیدوارم خوشتون بیاد و حتما نظر بدید و حتما به دوستاتون معرفی کنید و اگر قسمت های قبل رو نخوندید برید و بخونید دوستون دارم ممنون که داستان رو دنبال میکنید❤???
هاک ماث میگه : مرینت دوپین چنگ مقابله نکن نمیخوای که خانوادت آکوماتایز شدت رو از دست بدی . کت نوار جا میخوره و به سمت لیدی باگ نگاه میکنه همون لحظه هاک ماث به سمت کت نوار یه توپ آتیشی پرت میکنه و کت نوار آدرین میشه از بالای برج میفته? و لیدی باگ و هاک ماث جا میخورن و لیدی باگ میگه : بازم همو میبینیم هاک ماث?. و هم میپره پایین تا اون و بگیره . لیدی باگ بدنش رو جمع میکنه تا زود تر به آدرین برسه بعد به آدرین میرسه میگیرتش و یویوش رو پرت میکنه به سمت یه ساختمونی و میرن ? . هاک ماث : ?آدرین پسر من.................... کت نواره? اون.......اون..... نباید زنده بمونه. لیدی باگ آدرین رو که میبره بالای ساختمون میبینه که اون
بیهوش شده و فکر میکنه که اونو کجا ببره که کسی پیداشون نکنه بعد یاد اون رختکنه تو فاضلاب میفته و آدرین رو اونجا میبره . وقتی میرسه هر چی که تو کمد هاست رو بر میداره بعد نصف کمد هارو له میکنه (کمد ها فلزی هستن)و میندازه بیرون که انگار شروری قبلا اونجا رو چک کرده بعد بقیشون رو میزاره پشت در که کسی نتونه بیاد داخل بعد لباسارو میچینه رو دوتا صندلی ها و روی یکیشون آدرین رو میزاره.بعدشم تبدیل میشه . تیکی میگه : مرینت وضع خیلی خرابه چکار کنیم . مرینت : نمیدونم تیکی ،تیکی باورت میشه این همه وقت آدرین کت نوار بوده؟. تیکی : پس هویت هم رو فهمیدید?? اممممم .....خب راستش من میدونستم . مرینت : میدونستی و به من نگفتی ، راستی هویتامون باید مخفی میموند ،آفرین تیکی?.
تیکی : ممنون مرینت ، ولی فکر نمیکنه الان باید آدرین و پلگ رو بهوش بیاریم . مرینت : راست میگی تیکی ، پلگ با تو آدرین با من . تیکی : باشه.تیکی یه تیکه پنیر کممبر از جیب آدرین در میاره و میزاره جلوی دماغ پلگ و پلگ بهوش میاد و میگه : وای چه بویی? ، و متوجه تیکی میشه و میگه : سلام حبه قند?.تیکی :سلام پلگ. بعد پلگ تا مرینت رو میبینه به تیکی میگه برو تو جیب صاحبت و خودشم میره تو جیب آدرین تیکی : نگران نباش اونا هویت هم رو میدونن? .پلگ میاد بیرون و میگه :واقعا کی فهمیدن ??.تیکی : وقتی با هاک ماث جنگیدن.پلگ : آها خوبه.بعد رو ی قفسه سینه آدرین دراز کشید. بعد مرینت هم
با یه بطری آب میریزه تو صورت آدرین همون لحظه آدرین به هوش میادو میپره و پلگ هم پرت میشه و آدرین داد میزنه نهههههههههههههههههههه?. مرینت سریع دهن آدرین رو میگیره و میگه : هیس آروم باشه.آدرین :ببخشید بیهوش شده بودم و نمیدونستم نجاتم دادی حس کردم هنوز دارم میفتم ، وممنون نجاتم دادی بانوی من?. مرینت : خواهش میکنم آدرین . آدرین : هااا... هویت منم لو رفت . مرینت : بله هویت هردومون الان لو رفته اونم پیش هاک ماث . پلگ میپره وسط حرفشون و میگه : هویت منم لو رفت (مسخرشون میکنه)ببخشیدا ولی منو پرت کردی . آدرین : ?ببخشید پلگ. مرینت : خیلی خوشحالم که تو کت نواری? .
آدرین : منم خوشحالم که کت نوارم? شوخی کردم? منم خیلی بیشترخوشحالم که تو لیدی باگی❤. و همو بغل میکنن و همو میبوسن. و مرینت میره تو بغل آدرین(مثل عکس این قسمت) و میگه : تو که پسر آروم و ساکتی هستی چطور کت نوار فضول و شیطونی ؟? . آدرین : اون پسر آروم و ساکت فقط بخاطر برند پدرم و در بین دوستامه ولی خودم فضول و شیطونم? . و پشت سرشو میخارونه. مرینت: خوبه ☺. مرینت : حالا چکار کنیم ؟. آدرین : نمیدونم ولی خیلی گرسنمه . مرینت : خب من میرم بیرون و واسه هممون غذا میارم . آدرین : نه خودم میرم اگر چیزیت بشه هرگز خودمو نمیبخشم. مرینت : نه من میرم نگران نباش میتونم مراقب خودم باشم . آدرین :
باشه ولی مراقب خودت باش ولی منم تبدیل میشم کارم داشتی بگو . مرینت : باشه ،?تیکی اسپاتس ان? .و یه شنل میپوشه و میره . لیدی باگ میره بیرون و میبینه همه جا نابود شده اول از همه میره مغازه پنیر فروشی پنیر کممبر پیدا میکنه ?و برای خودشونم پنیر فتا (نوعی پنیر)برمیداره و به مغازه خودشون میره وقتی میرسه چک میکنه که شروری اونجا نباشه چک که میکنه میبینه کسی اونجا نیست میره تو و کلی نون و ماکارون برمیداره? که یهو یه صدایی از پشت میز میاد لیدی باگ خوراکی هارو میزاره یه کنار و یه وسیله ورمیداره و میره پشت میز تا میره پشت میز میبینه که آلیا و نینو شرور نشدن و تو بغل همن(مثل عکس این قسمت) و میگن : ولمون کن ما هیچ قدرتی و هیچ چیزی نداریم فقط ولمون کن. و شیرینی پرت میکنن
لیدی باگ صداشو زخیم میکنه و میگه : شما سنتی مانستر هستید ؟ . گفتن : نه ما سنتی مانستر نیستیم . لیدی باگ : پس چرا آکوماتایز؟. گفتن :چون ما تونستیم بهش غلبه کنیم . لیدی باگ : خب ثابت کنید . گفتن : باشه.آلیا گفت : اول من میگم .مرینت دوست صمیمیمه و فکر کنم آکوماتایز شده☹ ، من 3 تا خواهر دارم یه دوقلو کوچیک تر از خودم و یه خواهر بزرگ ،عاشق نینو ام? ، سایت لیدی بلا.... .یهو نینو بهش میزنه و میگه هیس?.بعد نینو گفت :حالا من میگم ، آدرین دوست صمیمیمه و فکر کنم آکوماتایز شده ?، من یه برادر کوچیک تر از خودم دارم ، عاشق آلیا ام? . و گفتن : کافیه یا بازم بگیم . لیدی باگ صداشو درست کرد و گفت : نه کافیه بچه ها . و
کلاه شنلش رو در اورد . آلیا و نینو گفتن : لیدی باگ خوشحالیم که میبینیمت چطور جون سالم به در بردی ؟ کت نوار هم آکوماتایز نشده ؟ . لیدی باگ : بامن بیاید میفهمید فقط لطفا بامن یکم شیرینی و خوراکی بیارید?. گفتن : باشه . و خوراکی و شیرینی جمع میکنن و با لیدی باگ میرن لیدی باگ اونا رو میبره تو فاضلاب و میره جلوی رختکن . آلیا : میگه جای خیلی خوبیه واسه مخفی شدنه. لیدی باگ در میزنه بعد کت میگه : میو میو . بعد لیدی باگ میگه : منم.وقتی کت درو باز میکنه و لیدی باگ میاد تو یهو.............
امیدوارم خوشتون اومده باشه و حتما نظر بدید و داستان رو هرجا تونستید معرفی کنید و منتظر قسمت های بعد باشید ممنون ???
امیدوارم خوشتون اومده باشه مرسی داستانم رو خوندید دوستون دارم ممنون❤???
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام قسمت ۷ منتشر شد برید بخونید امیدوارم خوشتون بیاد نظرم بدید ممنون???
زود بعدی رو بزار دیگه
سلام از همتون ممنونم که نظر دادید خیلی خوشحال شدم ???
خیلی زیبا بود ادامه بده
سلام لطفا نظر بدید و بگید که نظرتون درباره ی کشف هویت چی بود ???
عالی لطفا تست من هم بخونید اسمش Lady bug 1 است 2 هم داره میاد دوش خیلی بهتر است
عالی لطفا تست من هم بخونید اسمش Lady bug 1 است 2 هم داره میاد دوش خیلی بهتر است
عالی لطفا تست من هم بخونید اسمش Lady bug 1 است 2 هم داره میاد دوش خیلی بهتر است.
بعدی بعدی لطفن خیلی قشنگ شد