اینم از پارت سوم این داستان چند قسمت داره پس برید قسمت های قبل رو بخونید چون به هم مرتبط هستند . توی این قسمت چند روز از آشنایی امی و هنری گذشته . امیدوارم خوشتون بیاد
روی برگ های پاییزی دراز کشیده بودم ، بوی خاک تموم وجودمو فرا گرفته بود . توی رویاهای زیبام غرق شده بودم که توی یک لحظه تمام قصر هایی که سال ها برای ساختنشون زحمت کشیده بودم خراب شد . نزدیک دو سال پیش بود . اون روز تولدم بود ، قرار بود با هم بریم سر قرار .
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
داستان ت افتضاحه
سلام
قسمت ۴ داستان منتشر شد
اميدوارم لذت ببرید
سلام به خوانندگان داستان اوج گرفتن
پارت ۴ آماده هست اما من منتظرم کامنتا بیشتر شه بعد پارت بعدی رو بزارم
ممنون ?
مدیر تست
به نظرتون توی قسمت بعدی داستانو تموم کنم؟
لطفا نظرتونو بهم بگید
نه