10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Neda انتشار: 4 سال پیش 36 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
امدم با پارت ۴👸💛💙💜💚❤💖
از زبان ادرین:
گفتم : پلگ به نظرت ارباب شرارت برای چی معجزه گر مارو میخواد؟.... پلگ؟پلگگگ..😐
پلگ: ادرین چرا نمیزاری از بهترین لحظات زندگیم لذت ببرم؟😞😞
: پلگ توفقط داری پنیر میخوری که خیلی بوی گندی میده.
از زبان مرینت : از خواب بلند شدم وای نه دوباره داره دیر میشه(مدرسه)😦😵سریع لباسامو پوشیدم و به سمت مدرسه حرکت کردم. وارد که شدم دیدم کاگامی پیش ادرین،الیا پیش نینو بود به الیا گفتم امروز چه خبره
گفت:امروز هرجاکه دلت بخاد میتونی بپوشی البته به جز اون نیمکتی که خالی اخه جای دایانا هست.
وقتی نگاه کردم فقط کنار لایلا خالی بود ناچار رفتم و کنارش نشستم😩
که یه نفر بدو بدو وارد کلاس شد و نشست رو میزی که خالی بود اولش نفهمیدم کی بود اخه کلاه تیشرتش رو سرش بود
ولی وقتی کلاهشو برداشت فهمیدیم دایانا بود همه تعجب کرده بودیم اخه اون ۱۰ روز بود که اینجا بود ولی لباسش هیچوقت مشکی نبود لباسش یه تیشرت مشکی یه شلوار مثل جولیکا البته به رنگ سیاه و یه دست بند زیبا و قرمز عکسشم در اسلاید بعد میبینید(اون معجزه گر دایانا بود) ادرین ازش پرسید : دایاما چیزی شده اخه تو اصلا لباس رنگ مشکی نمیپوشیدی.
گفت : خب گفتم یه دستی به سرو وضعم بزنم
یه دستبند مشکی هم دست دیگش بود (در اسلاید بعد میبینید)که یهو خانم پوستیه وارد شد و بعد احوال پرسی گفت : بازم یه دانش اموز جدید داریم.بیا داخل.
وارد شد .
و گفت: سلام اسم من دیمینه و تازه به این مدرسه امدم.
خانم پوستیه گفت: هرجا که دلت میخواد بشین .
دایانا واسش دست بلند کرد.: دیمین بیا پیش من
دیمین : دایانا فکر نمیکردم توی این مدرسه باشی.
و رفت پیشش نشست. زنگ تفریح بود
از زبان دایانا :زنگ تفریح بود داشتیم با دیمین میرفتیم بیرون که : دوباره کلویی شرور شده بود.اصلا حوصله اکوما نداشتم من داشتم میرفتم که کسی نباشه و تبدیل بشم اما دیمین پشت سرم امد رفتیم پایین شهر قایم شدیم. و دیمینو پش یه دیوار قایم کردم و گفتم : من میرم پشت اون دیوار دیگه : تبدیل شدم و رفتم پیش لیدی باگ. انگار داشت دنبال کسی میگشت. بهش گفتم : دنبال کسی میگردی گفت :اره دارم دنبال دایانا اگراست میگردم میشناسیش که
گفتم : البته.و من میدونم کجاست بیا بریم. رفتیم و گفتم بفرما
گفت الان این دیوار دایاناست . گفتم تو از اون پسره بپرس منم پشت اون دیوار میگردم ورفتم به حالت عادی برگشتم و دنی گفت : این کار خوب نیست
گفتم مجبورم دنی.
:خیله خب اگه میخوای داشته باشیش یادت باشه هیچوقت کلمه ترکیب شین نگی .
باشه حواسم هست دنی .
رفتم پیش لیدی باگ و گفت پس دنریس کو
گفتم :دیدم گفت که کار داره و نمیتونه بیاد.
: خیله خب دایانا اگراست این معجزه گر زنبوره تو باید در راه خیر ازش استفاده کنی و بعد از اکوما اونو بهم پس بدی
دیدم یه کوامی ازش بیرون امد برای اینکه نفهمه کیم گفتم تو دیگه چه موجودی هستی؟
گفت: من یه کوامیم و اسمم پالن هست. تنها چیزی که باید بگی (پالن ویزان)و تبدیل میشی
گفتم: پالن ویزان.
آنچه خواهید خواند: نیش زنبور .
تو بدترین ملکه زنبوری این معجزه گر منه نه تو!😡😡
کلویی تو خیلی خوشگلی
واقعا توهم همینطور
: 😭😭
خب تموم شد تا داستان باد خداحافظ😻💛💙💜💚❤💗
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
عالی
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
بود بوددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
عالی و کم😅😅
ممنون
مثل همیشه خیلی خیلی عالی بود💖💖
لایک کردم:لایک