6 اسلاید صحیح/غلط توسط: Ⓐⓡⓜⓨⓑⓛⓘⓝⓚ انتشار: 4 سال پیش 804 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اینم پارت جدید امیدوارم از خوندنش لذت ببرید
خوب کجا بودیم بعد از اینکه رییس سازمان رفت با چیزی که دیدم شوکه شدم
هیچ کس تو خوابگاه نبود کل خوابگاه رو گشتم ولی کسی نبود بجز جونگ کوک اونم داشت شیرموز میخورد رزی:بقیه کجا رفتن جونگ کوک:رفتن خوابگاه ما رزی:چطوری فرصت داشتن جونگ کوک:از در پشتی رفتن رزی:حالا چرا خوابگاه شما جونگ کوک (وای خسته شدم انقدر نوشتم جونگ از حالا مینوییم کوکی):چون الان اینجا امن نیست رزی:کی گفته بریم خوابگاه شما و تو چرا باهاشون نرفتی کوکی:بسه دیگه سوال پیچم نکن من برا شیرموز ها موندم و گفتن که من با تو بیام اگه سوال دیگه ای هم داری از بقیه بپرس حالا وسایل همه رو جمع کن و بیا رزی:چیییی وسایل همه رو جمع کنم کوکی:اره رزی:اوفففف باشه رفتم و چند تا از وسایل هارو جمع کردم و با جونگ کوک رفتیم به خوابگاه پسر ها شوگا خوابیده بود تهیونگ و لیسا گیم بازی میکردن جین جلو اینه بود جنی داشت با کوما و کای بازی میکرد جیسو با یونتان و داگلوم و بقیه هم با گربه های لیسا و سگ جیمین بازی میکردن (همه اعضا بی تی اس سگ دارن و اونا هم خوابیدن)
منم خیلی خسته بودم و رفتم بخوابم ولی چانیول برام یه نامه فرستاد (بازم میگم این چانیول،چانیول اکسو نیست)نامه چانیول:(سلام رزی میتونی بیای پارک کنار سازمان یه کار فوری دارم) منم به بقیه گفتم میرم اونجا و به چانیول هم گفتم منتظرم باشه لباس سازمان رو پوشیدم و رو لباس یه کت بلند تا زیر زانوم و یه شلوار گشاد پوشیدم و راه افتادم وسط های راه خوردم به یکی و هردومون افتادیم (روی هم نیوفتادن) رزی:ببخشید &:حالتون خوبه رزی:من خوبم بازم ببخشید &:این موقع شب چرا اومدین بیرون خطرناکه رزی:میدونم ولی یه کار فوری دارم باید برم ببخشید &:اگه میخواین میتونم برسونمتون رزی:نه ممنون &:خواهش میکنم بزارید برسونمتون رزی:نه ممنون &:خانم رزی لطفا ... (اگه متوجه شدین & یکی از سانگ هاست) از زبان جیمین:
کوکی بهم گفته بود برم براش شیرموز بخرم دیروقت بود و نتونستم هیچ مغازه باز پیدا کنم (تو کره همه مغازه ها ساعت ۹شب بسته میشه و الانم ساعت ۱۲شبه) و برگشتم وسط راه رزی رو با یه پسر دیدم اولش فکر میکردم چانیوله ولی اون نبود داشت برای رزی مزاحمت ایجاد میکرد یکم دیگه نگاهشون کردم معلوم شد یکی از ساسنگ هاست از ماشین پیاده شدم جیمین:اهای تو به چه جرئتی مزاحمت ایجاد میکنی (جیمین ماسک زده بود بخاطر همین اون پسر نشناختش) &:شما کی باشین جیمین:شوهر خواهر ایشون هستم (اون پسر رزی رو شناخته چون ساسنگه رزیه ولی نمیدونه خواهرش ازدواج کرده یانه) &:ببخشید همین رو گفت و رفت رزی:ممنون جیمین:سوار شو من میرسونمت
رزی:نه خودم میرم جیمین:دوتا سوال دارم رزی:بپرس جیمین:اولی چرا از لباست استفاده نکردی رزی:چون نمیخواستم بفهمه مامور مخفی ام من این ساسنگ رو میشناسم حالا بعدا داستاتنشو برات تعریف میکنم سوال بعدی جیمین:چرا انقدر یه دنده ای رزی:چون دوست دارم کار دیگه ای نداری من برم جیمین:باشه ولی اگه بازم دردسر درست شد مجبوری از لباست استفاده کنی رزی:من رفتم
از زبان رزی:وای دیرم شد شروع کردم به دویدن یه لحضه...
خوب تموم شد میدونم این پارت خیلی کم بود پارت بعدی حتما جبران میکنم
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
خوب بود. بعدی رو زود تر بزار 😍
مرسی حتما
عزیزم میشه بگی سسانگ یعنی چی
ببخشیو تو کلمه ساسنگ اشتباه داشتم یعنی فنهای افراطی
اها ممنون
اگه منو میگی خو من ارمی بلینکم و باید پروفم به اسمی که گذاشتم بخوره و اگه رها جون رو میگی خوب شاید اون شیپ دوست داشته باشه ولی تو داستان من هیچ شیپی پیدا نمی کنی