
اینم پارت ۱۵ ببخشید دیر شد اخه یه مشکلی برام پیش اومده بود قول میدم از این به بعد هر روز یا یه روز درمیان براتون بزارم
از نگاه آدرین یکی پرید رو ماشین من حدس میزدم کی باشه اون گربه تقلبی بود کسی که حلقه مو دزدیده بعد با خودم گفتم کی میتونه این کارو کنه ؟ پدرم و ناتالی تو ماشین بودن پس کار اونا نبود فقط دو نفر موندن کاگامی و لایلا راننده ام ماشین رو نگه داشت من بیرون رو نگه کردم اما چیزی که دیدم جدید بود...
اون فرد منو یادم خودم مینداخت اما نمیدونم چرا? پدرم گفت:ناتالی آدرینو از اینجا ببر. من چیزی نگفتم چون دلیل کارشو میدونستم ? ناتالی منو هل میداد داشتیم دور میشدیم که یهو پدرم داد زد :تمومش کن الینا ...
وای خدااا پدرم اونو میشناسه پس یعنی اونم پدرم استخدام کرده اما چرا؟ اون که میدونه من گربه سیاهم و مرینت هم کفشدوزکه پس چرا باید این کارو کنه؟اون دختره(گربه تقلبی) گفت نه پدر تمومش نمیکنم!!حالا فهمیدم چرا منو میاوردی پاریس چون تو یه پسر دیگه هم داشتی !!!
چشمام گرد شد گفتم نهههه امکان ندارد گابریل اگرست فقط یه پسر دارههه اون دختری نداره !!من پسرشم این دختره (گربه تقلبی)کیه؟؟ناتالی مات و مبهوت گفت :آدرین تو یه دوقلوی دختر هم داری ! که پیش عمه ات زندگی میکرد اون خواهرته!
ناتالی گفت:بقیه شو خود اقای اگرست باید بهتون بگه و بعد دوباره شروع به حرکت کردیم بهش گفتم وایسا اما دیگه واینستاد پس مجبور شدم خودم رو از رو ویلچر بندازم با اینکه درد داشت اما به سمت پدرم و خواهری که ازش متنفر بودم دویدم
داد زدم اهای تو کی هستی ؟ اون دختره گفت : سلام برادر و بعد گفت خداحافظ برادر بعد داد زد:پنجه برنده و دوید سمتم پدرم گفتم : نه الینا نکن اما دختره گوش نمیداد منم سعی نکردم فرارکنم نزدیک بود پنجش بخوره بهم که یهو الیا با لباس لیدی باگ منو گرفت و برد بالای ساختمان
از اون طرف هم نینو با لباس پشت لاک اومد پیشم و سپر محافظ رو فعال کرد دورم وایپریون و دختر کفشدوزکی (که الیا بود) رفتن سراغ خواهرم که تازه دیده بودمش
پدرم داشت باهاش حرف میزد که دست از این کاراش برداره اونم میگفت:تو این همه سال منو پیش خواهرت زندانی کردی فقط به خاطر اینکه تو آدرینو بیشتر از من دوست داشتی?‼️ پدرم میگفت : این تقصیر خودت بود نه من تو بودی که دوست داشتی تمام توجهارو به خودت جلب کنی! بعد الیا گفت :گردونه خوشانسی و یه ساعت افتاد تو دستش الیا گفت حالا باهاش چی کار کنم
یهو الیا گفت الان: اهان فهمیدم گربه سیاه تقلبی هم وقت داره! بعد ساعت رو روی۳ دقیقه کوک کردم و به همه گفتم فقط از ادرین محافظت کنید تا وقتش تموم شه اومدن سمتم و پشت لاک یه محافظ دورم کشید سه دقیقه گذشت و خواهرم به حالت عادی برگشت همه سعی کردن حلقه رو ازش بگیرم اما اون همونجوری فرار کرد!
شرمده دوستان این قسمت خیلی هولهلکی درست شد ولی در قسمت 16 قراره به شدت جبدان کنم♥
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فکر کردم فلیکسه😃🤣😁😍🤩😜🙂
بی مزه ایی یکم تغییرش بده
خیلی داره جالب میشه من داستان شمارو یک دور خونده بودم از بس خوبه الان شروع کردم دوباره خوندن ^-^
عالی مثل همیشه. من عاشق داستاناتم. و از پارت ۱ تا ۱۶ رو دیدم. ❤
دوستان پارت ۱۶ متشر شده برید بخونید
دوستان سلام ممنون که تست هارو میخونید
اول بگم که احتمالا قسمت اخر ۲۰خاهد بود
دوم اینکه پارت ۱۶نوشته شده و فردا حتما قرار میگیره
شنبه ماده خواندن هست
با تشکر بازم ممنون که حمایت میکنید
من دوتا پارت داستان ساختم اسمشون لیدی باگ وکت نوار دوتا پارته هرکی بره لطف زیادی به من کرده برای نظر حتی یک نقطه هم بزاره ممنون میشم
مثل همیشه عالی بود و یه سوال قسمت ۱۶ رو کی میزاری
فصل ۴ Miraculous کی میاد ؟
2021 میاد
ببخشید من هز چی دنبالی پارت 10 میگردم نیست تستچی پاکش کرده یا خودت پاکش کردی؟
هست بیشتر بگرد