
ابشار جاذبه

سلام بازم منم امدم بای پارت جدید لایک و فالو و نظرم یادتون نره ❤❤
دیپر: عمو فورد؟ فورد:چه دیپر؟ دیپر:میشه یکم از ماجراجویی هاتون ودرباره ی این جورنال بهم توضیح بدین؟ فورد:حتما دیپر خوب از کجا بگم من... استنلی:او دیپر من داشتم توی دریا به یک خان*وم زیبا اشنا میشدم ولی فورد جونت نزاشت. فورد:اه چند بار بگم استنلی او یک خان*وم زیبا نبود اون یک پری دریایی گوشت خ*وار بود که میخواست تورو برای شام ب*خوره. استنلی:اووو پس تو یک فرشته ی نجاتی و من یک دیو سیاهم اره؟ فورد:تو چرا هیچوقت به حرفام گوش نمیدی؟ استنلی:اوو من به حرفات گوشش نمی کنم تو.... دیپر:تورو خدا دعوا نکنید واییییی
میبل:وایی گراندا خیلی بهت حسودیم میشه ، فقط تنها کسی که تنهاست منم. کندی:او میبل منم تنهام.(همون لحظه گوشیه کندی زنگ میخواره)کندی:او ببخشید میبل باید اینو جواب بدم،او مگه بهت نگفتم امروز بهم زنگ نزن.میبل:وایییی چقدم تنهایی. گراندا:بچه ها بیایین بازیه من کی هستم رو بکنیم. میبل:باشه ولی اول من کندی:باشه میبل:خوب من کی هستم که ماجراجو هستم خ*ر*خونم . کندی:اه اه فورد گراندا:بابام؟ میبل:نه بابا من دیپرم
وایولت:هی هرکی هستی بیا بیرون!(که همون لحظه یک سنجاب امد بیرون)وایولت:اخیی تو چقدر بانمکی، هی صبر کن اونجا خطرناکه!!!(که همون لحظه یک نفر با شنل سیاه کنار مجسمه بیل دید) وایولت:هی او کیه چرا کنار اون مجسمه دوریتو هست. (نکته میبل همه چیزو راجب ابشار جاذبه گفته) (که همون لحظه وایولت یک تیکه چوب بزرگ برداشت و شنل سیاه پوش رو دونبال کرد) وایولت:هییی اونجا چه غ*لط*ی میکنی فرد عجیب و غریب ناشناس:الفرارررر . وایولت:کجا میرییی ناشناس:ولم کن ک*نه وایولت:یک بار دیگه بهم بگو ک*نه تا حالتو جا بیارمم ناشناس:خدافظ وایولت:هی کجا رفتی؟ اه گومت کردم، ای بابا ، واییی باید برم به دیپر و میبل خبر بدم(درحال دویدن به سمت معما کرده )
وایولت:هه هه هه دیپر، میبل،عموفورد، عمو استنلی، من بایددد یک خببببریییی رو بهتون بدممم . فورد:چه شده؟ وایولت دیپر:وایی خدا رو شکرت مرسی که امدیی، هی چیشده؟ میبل:هی وایلی چرا نفس نفس میزنی؟ وایولت :من یک نفرو که کنار مجسمه بیل بود دیدم، یک شنل سیاه پوشیده بود برای همین صورتشو ندیدم. فورد:بهتر بریم به سمت مجسمه بیل چون هر لحظه امکان داره داره برگرده و بیل رو ازاد کنه!! همه:بریم (همه خودشون رو مجهز کردن و رفتن سمت مجسمه بیل) میبل:کسی اینجا نیست که وایلی مطمعنی که تب نکردی؟ وایولت:به خدا اینجا یکی بود.
فورد:بهتر که اینجا چند تا دوربین نصب کنیم ، تا اگه کسی امد اینجا بفهمیم . (همه دوربین ها رو نصب کردن) میبل:وایی خسته شدم ، ااااه چقدر خوابم میاد. فورد:خوبه همه ی دوربین هارو نصب کردیم. استنلی:وقت خوابه عسلیا. (همه رفتن داخل کلبه و خوابیدن) ناشناس:وایی بالاخره اون خانواده ی پاینز رفتن ، خب وقتشه اون مثلث رو ازاد کنم . (با بیل دست داد و........
خب شرمنده بچه ها که دوباره جای خوب داستان قطع کردم واسه ی پارت بعدی منتظر بمونید❤❤❤❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
هی داداشی این هیت یا انتقاد نیست یه پیشنهاده، اگه میخوای فیکشن بنویسی بنظرم سایت های نویسندگی رو انتخاب کن اینجوری دستتم برای نوشتن بازه اینجا محدودیت داره زیادم حمایت نمیشه وقت و انرژی ای که براش میذاری حیف میشه
من فقط دارم داستانای معمولی و کوچیک مینویسم زیاد داستانام خوب نیستن
نههه همین که ایده داری خیلی خوبه
اتفاقا بنظرم بری اون سایت ها داستان های بقیه رو بخونی یا با چندتا نویسنده مشورت کنی قلمت بهترم میشه
خودتو حیف نکن یا دست کم نگیر اگه ایده و ذوقشو داری خیلی خوبه
ازت ممنونم خیلی بهم انرژی دادی ولی اونجا ها شاید ابشاری خیلی کم باشه بعد دیگه زیاد کسی نباشه که داستانمو دوست داشته باشه راستی فیکشن چیه؟
همه جا آبشاری هست مطمعن باش
فن فیک یا فن فیکشن به همین داستان های خیالی میگن که طرفدارا از یه اثر(مثل فیلم سریال انیمیشن انیمه کتاب و فلان و بهمان) میسازن
از نظرت ممنونم ولس هیچ سایتی که داستان بنویسم ندارم فقط تستچیه
الهی عزیزم.. منم فقط سایت quotev رو میشناسم یه زمان خیلی خوب بود الان نمیدونم چی شده
-دوستان اگه کسی سایت یا انجمن نویسندگی میشناسه لطفا بیاد معرفی کنه به دوستمون
مرسی😉
قربانت داداش
امیدوارم موفق باشی و دوستای آبشاری بیشتری پیدا کنی
پس تو هم ابشاری هستی راستی وقتی این داستان تموم شد داستانای جدید تو راه هست
بلههه
اتفاقا تو تستچی هم یدونه آبشاری دو آتیشه میشناسم نمیدونم دیدیش یا نه
ایول💃🏻
عالیییییی
سلام ادمین ناز بابت تبلیغات متاسفم
من یه تست جدید با عنوان *معرفی منطقه های تستچی*ساختم که توش قسمت تستچی رو به صورت فان توضیح دادم برای ادیت و اینا هاش همم زحمت کشیدم ولی زود از تازهه ترین ها رفت
ممنون میشم لایکش کنی😭💙
حتما
مرسی