حافظه ات چطوره

شب میری تو تخت خوابت میخوابی و صبح هم بلند میشی ولی چیزی رو به یاد نمیاری و دنبال یکی میگردی که یه نفر میزنه رو شونت و تو میبینیش و مطمئنی اونو یه جایی ملاقات کردی(به دلیل اینکه بریم سوال بعد حرف ل رو بزن)

روی تختت کاغذی پیدا میکنی که روش نوشته ای هست و تو میخونیش و اسم و فامیل و خانواده و خونه و یه خاطرات گنگ از اون فرد داخل اتاق پیدا میکنی.میری سمت در تا بازش کنی ولی باز نمیشه.اون فرد بهت رمز در رو ميگه(۱۲۹۰۶۷۳۴۷۸) و تو در رو باز میکنی و خارج میشین.(به دلیل سوال قبلی سبز رو بزنید))

رمز چی بود؟

موبایلت رو روشن میکنی تا با خواهرت تماس بگیری و میبینی یادداشتی رو گوشیت هست:《سلام.شما در خطر هستید.به خاطر آدم فضایی ها،رمز گوشیت رو به ۱۴۹۸ تغییر دادم.یه کتاب تو کشو میز مطالعه ات هست.اونو بردار و سریعا فرار کن》میری و کتاب رو میاری.و از خانه خارج میشین(به دلیل اولین سوال گزینه خوب رو بزنید)

به اون فرد میگی که کتاب رو نگه داره.اون کتاب رو مطالعه میکنه و میگه به خیابان اصلی که رسیدی باید در فیروزه ای رو پیدا کنی و???❤️?? رو بزنی و بریم توش.بعد باید از... .چشماشو ریز میکنه:چی؟ در ایل رو باز کن؟ داخل میریم تا درب رو پیدا کنیم.با ۵ تا در مواجه هستیم که به روشون نوشته(مانلیا.تنزا.لیا.آنه.میرا) کدوم در جوابه معماست؟

رمز در فیروزه ای؟

بالاخره در اصلی رو پیدا کردیم.به اون فرد گفتم که بیا تو منو جسیکا و من تورو الیا صدا کنم.ممکنه آدم فضایی ها با اسممون ما رو بشناسن.(به دلایلی ع رو بزنید)

اسمی که داشتم چی بوو

با یه پیرمرد مواجه شدیم که خیلی اشنا بود و صدایی بم داشت و بهمون گفت که اینجا گیر افتاده ولی یه در هست که رنگش مثل دیواره و هر چیزی بهش بزنی بار هم صدایی نمیاد.از روی میز رو به روی پیرمرد صدایی آروم میومد.فقط یکی از این اشیاء رو میتونید انتخاب کنید و اگه تا یه ربع دیگه خارج نشید همگی میمیرید.روی میز یه کفش نوزاد،آهنربا،کیف و یه تکه پارچه بود.با کدوم یکی بریم بیرون؟

در رو هر طوری بود باز کردم و با اون فرد از اونجا رفتیم.صدای عجیبی شنیدم.زیییییییییینگ.اوه.صدای ساعتم بود و همه اینها خواب بود.مرسی که داستانم رو خوندید