
داستان های خنده دار، عجیب یا غیر منتظره از دربار یا مردم کوچه بازار

تاریخ فقط نبرد ها و شاهان نیست، بلکه پر است از لحظات بامزه، شگفت انگیز و غیرقابل باوری که نشان میدهد انسان ها در هر عصری، روحیه شوخ طبع و خلاق خود را حفظ کردند. بیایید چند روایت جالب و کمتر شنیده شده را مرور کنیم:

در دوره ناصرالدین شاه قاجار، شاه عاشق حیوانات بود، مخصوصاً فیل! یک بار تصمیم گرفت فیل بزرگی را داخل یکی از تالار های کاخ گلستان نگه دارد. نتیجه؟ کاخ چند روز بوی بسیار بدی گرفت و سرانجام شاه مجبور شد فیل را به باغ وحش منتقل کند. ظاهراً شاه گفته بود: «فیل که فیل است، کاخ باید تحمل کند!» 😂

در جنگ های ایران و عثمانی، روایت هایی هست که نشان می دهد سربازان ایرانی برای جاسوسی، از خربزه استفاده می کردند! داخل خربزه نامه های رمزی می گذاشتند و آن را به شکل هدیه به سوی دشمن می فرستادند. اگر خربزه باز نمی شد، نامه سالم می ماند. خلاقیت تاریخی در سطح بالا! 🍈

در قرون وسطی در اروپا، یک کشیش کتابی نوشته بود با عنوان «راهنمای خواب معنوی». این کتاب به قدری خسته کننده بود که گفته می شد هر کسی آن را بخواند حتماً خوابش می برد! به همین دلیل در برخی صومعه ها از آن به عنوان داروی خواب طبیعی استفاده می کردند. اگر دنبال روش های بی ضرر برای بی خوابی هستی، شاید بد نباشه نسخه ای از این کتاب پیدا کنیم! 😴

در یکی از سفر های رسمی به دربار عثمانی، سفیر ایرانی به جای آبلیمو، اشتباهی شربت زرشک را به پادشاه عثمانی داد. پادشاه بعد از نوشیدن گفت: «مزاج ایرانی ها تلخ است!» و این اتفاق تبدیل به افسانه ای دیپلماتیک شد که سال ها نقل محافل بود.

در دوره صفوی، شاه عباس دستور داده بود که همه درباریان باید سبیل های خود را به اندازه خاصی نگه دارند. هر کسی که از آن استاندارد تخطی می کرد، جریمه می شد یا حتی سبیلش با خط کش کوتاه می شد. ظاهراً ظاهر مردان دربار برای شاه بسیار مهم تر از مسائل سیاسی بود! 😆

در تاریخ عثمانی، یکی از سلاطین باور داشت که می توان به مرغ ها حرف زدن یاد داد! او دستور داده بود گروهی از دانشمندان روی آموزش زبان به مرغ ها کار کنند. بعد از چند ماه تلاش و هزینه زیاد، مرغ ها فقط چند "قوقولی قوقو" متفاوت یاد گرفته بودند. سلطان ناراحت شد و گفت: «مرغ فهم ندارد، ولی دانشمند را هنوز بررسی می کنیم!» 🐓

گفته می شه ناپلئون بناپارت از حمام کردن می ترسید! اون تصور می کرد که آب باعث ضعف جسمی می شه و فقط در مواقع خاص حمام می رفت. حتی گزارش هایی هست که همسرش ژوزفین مجبور بود به او نامه بنویسه با این مضمون: «لطفاً قبل از برگشت به خانه حمام کن!» 😅

در دوره پهلوی اول، رضا شاه قانونی وضع کرده بود که همه کارمندان باید لباس فرم آبی نفتی بپوشند. مأموران مخصوصی با خطکش سراغ کارمندان می رفتند و اندازه لباس و چاک یقه رو بررسی می کردند! کسی که خارج از استاندارد بود، باید جریمه می داد یا حتی لباس عوض می کرد. نظم اداری به سبک خط کش شاهانه! 📏

در زمان صفویه، ساعت خورشیدی بزرگی ساخته شد که قرار بود زمان دقیق را نشان دهد. اما به خاطر محاسبات اشتباه، ساعت همیشه نیم ساعت جلوتر بود. مردم به شوخی می گفتند: «ساعت در آینده زندگی می کنه!»

اگر چه تاریخ اغلب با چهره ای جدی و رسمی در ذهن ما شکل می گیرد، اما روایت های طنزآمیز و عجیب نشان می دهند که پشت هر تاج و تخت، هر نبرد و هر فرمان سلطنتی، انسانی با روحیه ای خاص حضور داشته؛ انسانی که می خندیده، اشتباه می کرده، یا حتی تصمیم هایی عجیب می گرفته. این داستان ها نه تنها جنبه انسانی و زنده ی تاریخ را آشکار می کنند، بلکه به ما یادآوری می کنند که شوخ طبعی و خلاقیت، بخشی از ذات بشر است و در هر زمان و مکان حضور داشته.

مرسی ک تا آخر این پست همراه من بودید :) این پست چقدر به شما کمک کرد؟ از 1 تا 20 نمره بدهید!🗣🤝🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خودم فرصتم
باحال بود
خسته نباشیییی
مرسیی:)