
این موضوع برای خودم جالب بود ، بخاطر همین درموردش مطالعاتی انجام دادم و بعد سعی کردم که خلاصهتر و روانترش رو برای شما بنویسم. امیدوارم برای شما هم جالب باشه
درحالحاضر ، یونیکورنها یا همون تکشاخها فقط یه موجود افسانهای / فانتزی به حساب میان که خیلیام عاشقشن. ولی در گذشتههای خیلی دور به وجود یونیکورنها باور داشتن. مثل جوری که یه گاو وجود داشت ، یونیکورنهارو هم یه حیوان واقعی که وجود داره بهحساب میآوردن. توی اسلایدهای بعدی از این تایمها بیشتر حرف میزنم و در اسلایدهای بعدترش هم یکسری شواهد رو میزارم
در یونان و روم باستان ( یعنی حدود ٢٥٠٠ سالِ پیش ) نویسندهها و طبیعتشناسها دربارهی حیوانات ناشناخته خیلی کنجکاو بودن. وقتی مسافرا از سرزمینهای دور مثل هند و ایران برمیگشتن ، داستانهایی از موجودات عجیب میآوردن. یکی از این داستانها درموردِ اسبی سفید با یک شاخ بلند روی پیشونیش بود. حتی "کتزیاس" ( یک پزشک یونانی دربار ایران ) در کتاب Indika نوشته بود که در هند حیواناتی شبیه اسب با یک شاخ وجود دارن. توصیفش طوری دقیق بود که خیلی از مردم هم باور کردن این موجود واقعا هست. توصیف کتزیاس در کتاب Indika : « در هند، حیواناتی هستند تقریباً به اندازهی اسب وحشی، با بدن سفید، سر بنفش، و چشمهای آبی. روی پیشانیشان شاخی به طول یک و نیم پا (حدود ۴٥ سانتیمتر) وجود دارد. شاخ سهرنگ است: پایهی آن سفید، وسط آن سیاه و نوک آن قرمز. کسانی که جامهایی از این شاخ دارند، در برابر مسمومیت مصون هستند: اگر شراب یا آب آلوده به سم در آن ریخته شود، بیاثر میگردد. »

در قرون وسطی در اروپا ( حدود ٥٠٠ تا ۱٥٠٠ میلادی ) اوج باور به یونیکورنها بود. مردم فکر میکردن یونیکورنها موجوداتی پاک و جادویی هستن. کلیسا هم از این باور استفاده میکرد و میگفت یونیکورن نماد معصومیت و پاکی مسیح هست. تصاویر زیادی توی کتابها و نقاشیها کشیده میشد که یونیکورن کنار یک دختر نشسته ( مثل تصویر بالا ). چون اعتقاد داشتن یونیکورن فقط بهدست یک دو`شیزه آرام و رام میشه. که منشأ این اعتقاد برمیگرده به قرن ۷ میلادی ، وقتی که ایزیدور اهل سویل ( Isidore of Seville ) – در قرن ۷ میلادی در کتاب Etymologiae نوشت : « یونیکورن حیوانی کوچک ولی بسیار وحشی است. فقط یک دوشیزه میتواند آن را رام کند. »
و میرسیم به قرون وسطی تا رنسانس. در این دوره شاخ یونیکورن چیزی مثل طلای جادویی بود. مردم باور داشتن اگه کسی شاخ یونیکورن داشته باشه : میتونه همهی سموم رو خنثی کنه ، بیماریهارو درمان کنه ، از مسموم شدن پادشاه جلوگیری کنه. بهخاطرهمین ، تجارت شاخ یونیکورن خیلی گسترده شد. اما چیزی این وسط بود ، که یا اونها شاخ یونیکورن بود ، یا بیشترشون عاج نهنگ دریایی ( narwhal ) بود که توسط وایکینگها ( دریانوردانی جهانگرد و جستجوگر ) از قطب شمال آورده میشد. مردم فرق این دو رو نمیدونستن. خیلیوقتها کسی که به جای شاخ یونیکورن عاج نهنگ دریایی بهش داده میشد و تصمیم داشت از اون برای درمان بیماری استفاده کنه ، بیماریش خودبهخود درمان میشد ( مثلا بیماریهایی مثل تبها و سردردها ) اون درمان رو به پای اون پودر شاخ یونیکورن میذاشتن و یک درصد احتمالات دیگهای نمیدادن که مثلا بیماری خودبهخود درمان شده ، یا طرف استراحت کرده و بخاطر همین حالش بهتر شده. چون مردم در گذشته هیچ شکی نداشتن که یونیکورنها وجود دارن.
این از دورههای طولانیِ باور به یونیکورنها بود که گفتم و اگر دقت کنید اولین دورهای که ازش صحبت کردم دورهی یونان و روم باستان ( ٢٥٠٠ سال پیش ) بود ، اما جالبه بدونید که یکسری از شواهد و آثار باستانی مال خیلی قبلتر از دورهی یونان و روم باستان هستن. مثل بعضی از مهرها یا شواهد مختلف که در اسلایدهای بعدی میزارم.

خب این "مهرِ تمدن درهٔ سند" هست که خیلی مهمه و از قدیمیترین شواهد یونیکورنها به حساب میاد. برای ٢٠٠٠ تا ٢٥٠٠ سال قبل از میلاد مسیحه ، ( که یعنی ۴٠٠٠ سالِ پیش ). این مهر از هاراپا / موهنجودارو در پاکستان امروزی پیدا شده. روی خیلی از این مهرها مثل همینی که اینجا عکسشو گذاشتم تصویر حیوانی دیده میشه که یک شاخ بلند روی پیشونیش داره. بعضی از باستانشناسها میگن این یه گاو نر از نمای نیمرخ بوده که شاخ دیگهاش پشت سر دیده نمیشده برای همین تکشاخ بهنظر میاد. ولی چرا باید طراحان بارها و بارها عمدی فقط یکشاخ بکشن ؟

این صفحه از یه کتاب natural history ( تاریخ طبیعی ) در دوران رنسانس / اوایل مدرن ( احتمالا قرن ۱۶ یا ۱۷ ) هست. گفتم چون در این دوران نویسندگان کنجکاو بودن میخواستن همهٔ موجودات شناخته و ناشناخته رو جمعآوری کنن. یونیکورن توی این کتابها در کنار حیوانات واقعی مثل شیر و فیل قرار میگرفت. توی این صفحه متن اشاره میکنه «باید ببینیم یونیکورن واقعا وجود داره یا نه» و بعد شروع به صحبت درمورد خواص و قدرتهای درمانیِ شاخ یونیکورن میکنه. این یعنی یونیکورن جدی گرفته میشد ، مثل یه حیوان واقعی که در سرزمینهای دوره.
غیر از اینها نوشتههای دیگری هم هست که به یونیکورن اشاره داره ، مثل : 🦄 کتاب مقدس ( ترجمهی یونانی و سپس لاتین ) – که برای حدود ۳٠٠ قبل از میلاد به بعد هست. در نسخهی یونانی کتاب مقدس ( Septuagint ) کلمهای به نام monokeros ( یعنی تکشاخ ) به کار رفته. در نسخهی لاتین ( Vulgate ) هم unicornis. مثلاً در مزامیر داوود و کتاب ایوب ذکر شده : «خداوند مرا مانند تکشاخ بلند خواهد کرد.» این باعث شد قرنها مسیحیان باور کنن یونیکورن حیوانی واقعی و حتی نمادی مقدس هست. در کتاب ایوب ۳۹:۹–۱٠ بازم از یونیکورن اسم برده شده ، ترجمهی لاتین: Numquid volet rinocerota servire tibi, aut morabitur ad praesepe tuum? Numquid alligabis rinocerota ad arandum loro tuo? (در بعضی نسخهها به جای rinocerota همون unicornis نوشته شده. ) ترجمه: « آیا تکشاخ برای تو کار خواهد کرد؟ آیا در آخور تو خواهد ماند ؟ آیا او را به بند خواهی کشید تا زمین را برایت شخم بزند ؟ » اینجا میبینیم که در زمان ترجمه ، حیوانی ناشناخته رو یونیکورن نامیدن. بعدها در جواب به این بعضی از مفسرها گفتن شاید منظور گاو وحشی یا کرگدن بوده. 🦄 پلینی ( Pliny the Elder ) – دانشمند رومی ( قرن اول میلادی ) ، در کتاب تاریخ طبیعی نوشت: « یونیکورن حیوانی است با بدن اسب، سر گوزن ، پای فیل و دم گراز ، با یک شاخ سیاه در وسط پیشانی. بسیار نیرومند و وحشی است و رام نمیشود. »

اینم Elasmotherium sibiricum هست که بهش "تکشاخ سیبری" ( Siberian unicorn ) میگن. از خانوادهی کرگدنهاست و خیلیا یک نوع یونیکورن حسابش میکنن. اگه دقت کنید خیلی به توصیفی که از یونیکورن واقعی شده هم نزدیکه و بهشون شباهت داره.

گفتم یه فیلم با محتوای پست هم معرفی کنم. فیلم Death Of A Unicorn ، که برای همین ٢٠٢٥ و با بازی جنا اورتگا هست دقیقا درمورد همین موضوعهاییه که راجع بهش حرف زدم اما در قالب یک فیلم ارائه شده که باحاله. آره خلاصه برید ببینید💘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فوق العاده مثل همیشهه🤍
خسته نباشی
جالب بود خسته نباشی😭💌
اومدی بوثبوثیت کنم🤍
آره بوسمو بده😴😴
بهترین، کاملترین و متفاوت ترین پستی که میتونید ببینید
خسته نباسی🔥
عالیبود
خسته نباشی💗💗💗💗💗
چه باحال
هوراااااا
فیلم آخری خیلی قشنگه دیدمش😭