
۱. نبرد دائمی نیکی و بدی؛ اهورا مزدا در برابر اهریمن در باور ایرانیان باستان، جهان محل تقابل دو نیروی اصلی بود: اهورا مزدا: خدای خرد، نور، راستی و آفرینش. نماد خوبی و نظم. اهریمن (انگرهمینو): نیروی تاریکی، دروغ و ویرانی. نماد بدی و آشوب. این باور پایهی جهانبینی ایرانیان بود. آنها فکر میکردند تمام اتفاقات دنیا بازتاب این نبرده؛ مثلاً بیماری، خشکسالی یا دروغ، کار اهریمنه، و باران، نور خورشید و مهربانی، نشونههای اهورا مزدا هستن. وظیفه انسان این بود که با انتخابهای درست، به طرف نیکی بایسته و به پیروزی اهورا مزدا کمک کنه.
۲. راستی (اشا)؛ نظم مقدس کیهانی یکی از اصلیترین باورهای ایرانیان باستان، مفهوم اشا بود. اشا یعنی راستی، حقیقت، نظم، عدالت و هماهنگی با جهان. در نگاه زرتشتی، اهورا مزدا جهان را بر پایهی اشا آفریده بود، و هر چیزی که با اشا هماهنگ باشه، نیکو و پسندیدهست. مثلاً: دروغ گفتن = دور شدن از اشا احترام به طبیعت، کمک به دیگران، گفتار درست = نزدیک شدن به اشا یه فرد "اشَوَن" کسی بود که در مسیر اشا زندگی میکرد. در واقع، اشا فقط یه قانون اخلاقی نبود، بلکه قانون جهان بود. اگه مردم از اون دور میشدن، نظم دنیا بههم میریخت و اهریمن قدرت میگرفت! برای همینه که ایرانیهای باستان خیلی به درستکاری، راستگویی و مسئولیتپذیری اهمیت میدادن، چون باور داشتن اگه آدمها از اشا فاصله بگیرن، دنیا پر از تاریکی میشه.
۳. پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک (سهگانهی مقدس زندگی) ایرانیان باستان، بهویژه پیروان زرتشت، معتقد بودن که انسان باید در هر فکر، حرف و عمل، نیکی و راستی رو انتخاب کنه. این سه اصل مهمترین راه رسیدن به اشا (راستی) و همراستایی با ارادهی اهورا مزدا بودن: 1. پندار نیک: نیت پاک و افکار درست 2. گفتار نیک: سخن راست، مهربان و مفید 3. کردار نیک: اعمال خوب، کمک به دیگران، و رفتار درست این شعار درواقع خلاصهای از کل جهانبینی ایرانیان باستان بود. اونا باور داشتن: > اگه فکر آدم پاک باشه، حرفهاش هم خوب میشن، و در نتیجه رفتارش هم درست میمونه. برخلاف خیلی از فرهنگها که فقط روی عبادت یا آیین تأکید میکردن، اینجا تأکید اصلی روی اخلاق فردی و اجتماعی بود. یه جورایی انگار خود آدم مهمتر از هر مراسمی بود!
۴. آتش؛ نماد پاکی، روشنی و حضور خداوند برای ایرانیان باستان، مخصوصاً زرتشتیان، آتش مقدسترین عنصر روی زمین بود. اما مهمه بدونیم که اونا آتش رو نمیپرستیدن، بلکه بهش احترام میذاشتن چون نشانهای از حضور اهورا مزدا در جهان بود. 🔥 آتش، نماد: نور و دانایی پاکی و راستی زندگی و گرما و حتی خرد الهی (سپنتا مینوی) بود. در آتشکدهها، آتش همیشه روشن نگه داشته میشد و خاموش شدن اون مثل خاموش شدن امید یا راستی بود. مردم با دعا، نیایش، و حتی مراسم خاص، آتش رو "زنده" نگه میداشتن. همچنین باور داشتن که: > هر چی به آتش نزدیکتر باشی، از اهریمن دورتر میشی. به همین خاطر، در بسیاری از آیینهاشون از آتش استفاده میکردن — مثلاً در جشنها، عهد بستنها، و حتی مراسم ازدواج. و جالبه بدونی که احترام به آتش هنوزم تو فرهنگ ما باقی مونده؛ مثلا چهارشنبهسوری، که هنوزم مردم از روی آتیش میپرن تا بدیهاشون بسوزه و پاک بشن.
۵. احترام به طبیعت و عناصر چهارگانه ایرانیان باستان طبیعت رو مقدس میدونستن و باور داشتن که چهار عنصر اصلی: آب (آبَ) خاک (زمین) باد (هوا) آتش (آتَر) همگی آفریدههای پاک اهورا مزدان و نباید بهشون آسیب زد. اونا باور داشتن که آلوده کردن یا بیاحترامی به این عناصر، نهتنها بیادبی به طبیعته، بلکه نوعی خیانت به نظم جهان (اشا) هم هست. مثلاً: مردهها رو دفن نمیکردن توی خاک چون باور داشتن خاک آلوده میشه؛ بهجاش از دخمه (برج خاموشان) استفاده میکردن تا اجساد به مرور توسط پرندگان خورده بشه و عناصر آلوده نشن. آب رو آلوده نمیکردن چون "آناهیتا" (ایزدبانوی آب) نگهبان آبهای پاک بود. آتیش رو نجس نمیکردن و حتی چیزهایی مثل مو، ناخن، یا چیزهای آلوده توش نمیسوزوندن. برای اونا، زندگی همراستا با طبیعت بود، نه در برابرش. در واقع، ایرانیهای باستان یکی از نخستین فرهنگهایی بودن که محیطزیست رو محترم میشمردن — خیلی قبلتر از اینکه "محیط زیست" حتی یه واژهی مدرن باشه!
۶. باور به زندگی پس از مرگ و داوری روح ایرانیان باستان باور داشتن که مرگ پایان زندگی نیست، بلکه روح انسان بعد از مرگ به جهانی دیگر میرود. طبق اعتقادات زرتشتی، بعد از مرگ، روح انسان باید از پل چینوت عبور کند؛ این پل مثل پلی باریک و شکننده است که بین جهان زندگان و دنیای مردگان قرار دارد. اگر فرد در زندگیاش کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک داشته باشد، به آسانی از پل عبور میکند و به بهشت (بهشتي) میرسد؛ جایی پر از نور، شادی و آرامش. اما اگر فرد کارهای بد انجام داده باشد، پل زیر پایش فرو میریزد و به دوزخ (دورگا) سقوط میکند؛ جایی تاریک و پر از رنج. این باور به انسانها انگیزه میداد که در زندگی خود به اخلاق و راستی پایبند باشند و از پل عبور کردن، نمادی از داوری عادلانه خداوند بود. همچنین، باور به زندگی پس از مرگ باعث میشد آیینهای ویژهای برای اموات انجام شود، تا روحشان آرامش یابد و به راحتی این مسیر را طی کند.
۷. ایزدها و نگهبانهای گوناگون طبیعت و انسان علاوه بر اهورا مزدا که خدای اصلی و آفریدگار جهان بود، ایرانیان باستان باور داشتن که نیروهای مقدس دیگری هم وجود دارند که هر کدام نگهبان بخشی از جهان، طبیعت یا زندگی انسانها هستند. این ایزدها هر کدام ویژگیها و مسئولیتهای خاصی داشتن، مثلاً: میترا (مهر): ایزد پیمان، نور، و دوستی؛ نگهبان قراردادها و عهدها بود. آناهیتا: ایزدبانوی آب، باروری و زندگی؛ او را نگهبان رودخانهها و چشمهها میدانستند. رشن: نگهبان عدالت و قانون؛ مسئول حفظ نظم اجتماعی و اجرای عدالت بود. ورثرغنه: ایزد پیروزی و جنگ عادلانه؛ نیروی پیروزی در نبردها به او نسبت داده میشد. ایزدهای دیگر نیز وظایف مختلفی داشتند که هر کدام به نوعی به حفظ تعادل جهان و حمایت از انسانها کمک میکردند. با این باور، زندگی ایرانیان باستان پر بود از احترام و ارتباط نزدیک با طبیعت و نیروهای معنوی، و هر کدام از این ایزدها در فرهنگ، هنر و آیینهایشان نقش مهمی داشتند.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ویژه شه
خیلی عالی بود
باید ویژه بشه 🙌🏻
ایران باستان 🛐🛐
عالی بود خسته نباشی 💝
اول ؟