
اینم قسمت 11 امید وارم که خوشتون بیاد اگه قیمت های قبلیرو نرفتید بروید و اونارو انجام بدید راستی یک سوال که همه هی میپرسن اینه که چگونه وار قیمت دوم بشیم اگه در گوگل یا کروم سرچ کنید Miraculous 2 خودش میاره
الیا گفت :گربه تو کی هستی ؟ من گفتم:الیا هوا ها باید مخفی باشه الیا گفت : اما من هویت تو رو میدونم منم گفتم: خوب اون اتفاقی شد آلیا گفت : گربه سیاه تو کی هستی؟ ? با من من گفت که نباید خوب کسی بفهمه که ما کی هستیم? منم تایید کردم ولی باز آلیا به سوالانش ادامه داد?
گفتم الیا باید اون عکس رو پاک کنی گربه هم تایید کرد و بعد من ادامه دادم اگه کسی اون عکسو ببینه فکر میکنه ما زوج هستیم ? آلیا عکس رو پاک کرد و بعد من دست گربه سیاه رو گرفتم و از آلیا خداحافظی کردیم ? و دویدید و رفتیم تو یه کوچه خلوت و گربه گفت پنجه ها داخل منم گفتم خال ها خاموش?
پلگ گفت هویت شما هارو همه دارن میفهمن تیکی گفت مرینت نباید بزاری هویتتون فاش بشه ? من گفتم :راست میگین کاش استاد فو اینجا بود اون حتما یه راه حل داشت?
آدرین بغلم کرد و گفت :درستش میکنیم راستی مرینت به پیشنهادم فکر کردی ? من گفتم : نه، آره ،نه خب راستش یکم زوده و اینکه ام ام من نمیتونم ? همچنان تو بغل ادرین بودم ادرین گفت: مرینت دلم میخواد باهات بیشتر وقت بگذرونم ? من به من... من افتادم و گفتم با.....با....باشه?
و بعد آدرین بهم لبخند زد و گفت که با تمام وجودم دوستت دارم "بانوی من"? قرمزززز شدم ? و بعد آدرین با من به خونه ما میاد اون لحظه قیافه پدر و مادرم دیدنی بود داشتن ار خوشحالی منفجر میشدن? برای اینکه انقدر دیگه به آدرین با لبخند نگاه نکنن و خجالت منو در نیارن من آدرین رو بردم توی اتاقم?
روی یکی از صندلی ها نشست منم رو اونیکی صندلی به نظر ناراحت میومد ازش پرسیدن که چیزی شده؟ گفت : نه چیزی نشده فقط توی فکر بودم من گفتم تو فکر چی؟ گفت : مادرم!! گفتم آها و بعد ادامه دادم حتما دلت براش خیلی تتگ شده? گفت آره
رفتم پیشش و بغلش کردم و همینطور که بغلش کرده بودم گفتم شاید به نظر از این دنیا رفته باشه ولی اون همیشه اینجاست منظورم اینه که همیشه اوی قلبت هستش? آدرین هم منو بغل کرد و یکم لبخند زد و گفت آره? یهو ادرین اشکاشو پاک کردو گفت :چرا اتاقت پر از عکس های منه؟ ? من گفتم خوب خودت میدونی دیگه? من وقتی اینو گفتم قرمز بودم و چشمام گرد شده بود ☺️ یکم خندید ? بعد من گفتم ادرین ! گفت بعله گفتم :کاگامی رو دوست نداری؟ اگه من و تو خب راستش ☺️چیز شیم چیز دیگه خلاصه اگه باهم باشیم اون چی میشه؟? ادرین گفت :دوستش دارم اما همیشه لیدی باگ برام یه جایگاه ویژه داشته و تو لیدی باگی مرینت من تو از اون خیلی بیشتر دوست دارم مطمئنم اگه بهش بگم درک میکنه ? من چپ چپ نگاهش کردم گفتم امیدو و و و ارم آدرین بهم با خنده نگاه کرد? و گفت نگران نباش? ساعت دیگه از 12 شب گذشته بود
یهو مامانم اومد تو اتاقم و گفت : ادرین تو کجا میخوابی؟? آدرین گفت هرجا که شما بگید من گفتم :مامان منظورت چیه معلومه که ادرین رو تخت من میخوابه☺️ چشمای مامانم گرد شد ادرین گفت : چی نه نه من همینجا رو مبل میخوابم? مامانم گفت : راست میگه ادرین تو رو تخت مرینت بخواب مرینت رو مبل میخوابه? من گفتم : اره لطفا ادرین گفت : ممنونم ولی تو مطمئنی؟? سریع گفتم معلومه آدرین هم با خجالت گفت باشه?
بعد بابام صدام کرد و گفت مرینت یه لحظه میای پایین منم رفتم مامان و بابام مثل شیر بهم نگاه کردن و گفتن: ? گفتن :میدونستم اونم دوستت داره? من قرمز شدم و گفتم منظورتون چیه و من سریع گفتم : نه چی میگین نه نه ما فقط میخواستم بیشتر باهاش وقت بگذرونم? پدر و مادرم به هم با لبخند نگاه کردن و گفتن باشه قبوله? من رفتم بالا و دیدم دیگه آدرین گرفته خوابیده خودمم رفتم روی مبل خوابیدم?
فردا صبح با هم رفتیم مدرسه وقتی که داستیم برمیگشتیم به خونه من اصلا حواسم به خیابون نبود و داشتم ره خودم رو میرفتم که یهو صدای آدرین رو شنیدم که گفت مرینت مواظب باش یک نفر هلم و سریع پشت سرم رو نگاه کردم و دیدم که....?
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ماشین زد به ادرین
ادرین خوره به میشین
خوبه
دوستان قسمت ۱۲ هم اکنون امادست میتونید واردش شید
سلام دوستان قسمت ۱۲ تا فردا شب قرار داده میشه
ببخشید دیر شد دوران امتحان ورودی مدارس هست
لطفا قسمت 12 بزار
پس چرا ۱۲ رو نمیزاری ???
ممنون از همگی فکر کنم یکم طول بکشه چون الان سر امتحان های مدرسه هستم برای همین نميتونم داستان رو زود به زود مثل قبلنا بزارم از نظرات همگی ممنونم و حتما توی داستان نظرات رو تاثییر میدم
یه سوال تا انتشار بدن تست رو چند روز طول میکشه؟
به نظرم کاگامی یا کلویی یا لایلا هلش داده