جملات زیبای شازده کوچولو

با تشکر از ناظری که رد نمیکنه :)

هیچ چیز از بین نمیره تا زمانی که درسی رو که باید، بهمون بده...

«مدت‌زمانی که برای گل خود صرف کرده‌اید باعث می‌شود گل شما مهم باشد.»

شازده کوچولو گفت: بعضی کارا بعضی حرفا بدجور دل آدمو آشوب میکنه گل گفت مث چی؟ شازده کوچولو گفت: مث وقتی که می دونی دلم برات بی‌ قراره و کاری نمی کنی ...

شازده کوچولو گفت: بعضی کارا بعضی حرفا بدجور دل آدمو آشوب میکنه گل گفت مث چی؟ شازده کوچولو گفت: مث وقتی که می دونی دلم برات بی‌ قراره و کاری نمی کنی ...

شازده کوچولو پرسید: غم انگیزتر از اینکه بیای و کسی خوشحال نشه چیه؟ روباه گفت: بری و کسی متوجه نشه!

روباه : برای من تو هم مثل هزاران پسر بچه ی دیگه ای هستی که در این دنیا زندگی می کنن و من هیچ نیازی به تو ندارم. برای تو هم من مثل هزاران روباه دیگه ی این دنیا هستم. ولی تو اگر مرا اهلی کنی هردو به هم نیازمند خواهیم شد. تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنیا یگانه خواهم بود. شازده کوچولو : کم کم دارد دستگیرم مى شود. یک گلى هست که گمانم مرا اهلى کرده باشد...

زیباترین چیزهای دنیا رو نمیشه دید یا لمس کرد، اونها رو میشه با قلب حس کرد.

روباه گفت : خداحافظ و اینک راز من که بسیار ساده است: بدان که جز با چشم دل نمی توان خوب دید. آنچه اصل است. از دیده پنهان است. فقط بچه ها می دانند که در جستجوی چه هستند...

روباه گفت: مردم این حقیقت رو فراموش کردن. اما تو نباید اون رو فراموش کنی. تو برای همیشه مسئول آنکه اهلی کرده ای هستی. تو مسئول گلت هستی...

بزرگترها هرگز چیزی رو به تنهایی نمی‌ فهمن و برای بچه‌ ها خسته‌ کننده ست که همیشه باشن و برای همیشه چیزها رو براشون توضیح بدن.

تو تنها ستاره هایی رو خواهی داشت که هیچ کس دیگه ای اونها رو نداره… در یکی از ستاره ها من زندگی خواهم کرد. در یکی از اون ها من خواهم خندید. و اینطور خواهد بود که وقتی شب به آسمون نگاه می کنی انگار همه ستاره ها می خندن… تو – فقط تو – ستاره هایی خواهی داشت که می تونن بخندن...

بالاخره شازده کوچولو ادامه داد: مردم کجا هستن؟ توی بیابون آدم یک کمی تنهاست. مار گفت: وقتی بین مردم باشی هم تنهایی.

.....

یک روز، من چهل و چهار بار غروب خورشید را تماشا کردم… …می‌دانی…وقتی یک نفر خیلی غمگین است، غروب را دوست دارد :)