خوش آمدید این بخش پنجم این داستان هستش اگه قسمت های قبل رو انجام ندادید بروید و برترتیب این رو انجام دهید چون به هم ربط داره با سپاس♥
خال ها روشن ...... ارباب شرارت: آآآآآآآه پس تمام این مدت کفشدوزک تو بودید ( اینارو اوی دلش گفت ) ملکه عدالت زود باش و معجزه گر گربه رو برام بیار!!! تو : بله ارباب شرارت* وقتی که میچرخی آدرین رو نمبینی چون اون رفته بود و بعد تو میری سراغ لایلا تا میای کار لایلا رو یکسره کنی گربه سیاه میاد و میگه : باتوی من چه اتفاقی برات افتاده ؟؟؟؟ تو میگی به تو ربطی نداره و الان معجزه گرت رو بده به من !!!! گربه سیاه شروع میکه به حرف زدن انقدر که اعصابت خورد میشه و دیگه به طرفش حمله میکنی !!
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
31 لایک
خسته نباشی
عالیههههههههههه
حرف نداره
هم عاشق داستانتم
هم عاشق گزینه هات،خیلی باحالن
داستانت عالیه خیلی خیلی قشنگه
انگار واقعا دارم کارتونشو نگاه می کنم خیلی خوبه ♥♡♥
فوق العاده عالی. داستان هات رو دنبال میکنم
فوق کیوت بود
آفرین به این مغز پرتوان که خوب تخیل میکنه .عالیییییییییی
لطفا داستان من قلب یخی روهم بخوانید ونظرتون رو در قسمت سومش ارسال کنید(تا الان ۳ قسمت داره.داستان در باره ی میراکلس!)
ممنون از نظرات همگی چون نمیتونم هی زیر همه نظرات پاسخ بدم از همیگی همینجا تشکر میکنم
لطفا هرچه زودتر قسمت بعدی رو بزار
مثل کارتونش فوق العادس مرسی واقعا ❤❤❤
دوستان سازنده تست هستم همین چند دقیقه پیش داشتم توی صفحم میچرخیدم یهو دیدم قسمت پنجمش اومده فقط 35 ثانیه بود که منتشر شده بود با ذوق شوق رفتم توش *
دوستان این دفع خیلی غلط املایی داشتم شرمنده اصلا حواسم نبوده♥
نه بابا این چه حرفیه؟
دشمنت شرمنده