ناظر بخودا اسمش مشکلی نداره 😭
جونگین بازوی زخ.می اش را محکم گرفته بود و از دست آنها فرار میکرد. آنقدر سریع دویده بود که احساس میکرد الان پرواز میکند. در یک کوچه پیچید و یک خانه بزرگ دید که متروکه به نظر می رسید. در اش باز بود. جونگین با احتیاط به سمت در رفت و داخل خانه را دید. زمینش خاکی بود، وسایل خیلی خیلی فرسوده به نظر می رسیدند. قاب پنجره ها زنگ زده بود و رنگ دیوار ها رفته بود. بعضی جاها آثار سوختگی مشخص بود. ملودی غم انگیز و ترس.ناکی به گوش میرسید. او با وارد شدنش به آنها خانه ج.ن زده ریسک بزرگی کرد
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
31 لایک
خوندمممم وای چه قشنگگ بووودددددد....قلمتتتت🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐
عرررررر مرسییییی
توووووو 🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐
سلام یاسی قانووومممم دلم بدجور برات تنگ شده بوددد...دوباره گوشیو گرفتن و با سیستم در خدمتیم😂🙄چنگده پست گزاشتی بزار برم بخونم باز چه گلی به سرمون زدی😂😂سد انده هپی انده...من برم بخونم
جر خوردممممم
خودا ایشالا بهت میدن
خخخخخخ
امیدوارممم😂👌
فاقد حرف...🥺
خودا 🥺
فقط یه چیزی کیا دنبال جونگین بودن و چرا؟
چان چرا تو اون خونه متروکه زندگی میکرد؟
افرادی که میخواستن اذیتش کنن و جز بان.د مافی.ا بودن
آهاااا ممنون
عوzیا چرا میخواستن روباه کوچولوی منو اذیت کنن
آره دیگه کر.مشون بوده
نیشت ببند دختر نیشتو ببند الان وقت خندیدن نیست
خداروصدهزار مرتبه شکر که ایندفعه پاینش غمگین نبود من اومدم کامنتارو بخونم ببینم ایندفع کی توهم زده داره معشو.قشو میبینه 😂😭
اینو من گفتم بازم میگم
خودت🛐🛐🛐🛐قلمت🛐🛐🛐🛐
وای جررررر
ممنونم عزیزم
🤍🫂
عه ملودی🤭💘
وای چه قشنگ
مرسی عزیزم
عرررر
خودااا
قشنگتر و عالی تر از همیشه:)))🤍☘️
ممنونمم نظر لطفته
🫂🙂
داستانات خیلی خیلی خیلی خیلی قشنگههههههههه
زیباییشونو نمیتونم>>>>>
مثللل توووو
منم بی نقص بودن تورو نمیتونمم
گودی گودیییییییی>>